کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بایة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بایة
لغتنامه دهخدا
بایة. [ ی َ ] (ع اِ) زن بای تونس . (یادداشت مؤلف ).
-
بایة
لغتنامه دهخدا
بایة. [ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج در 45 هزارگزی شمال خاوری سنندج ، سکنه ٔ آن 150 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
واژههای مشابه
-
بایه
لغتنامه دهخدا
بایه . [ی َ ] (معرب ، اِ) پایه . پشتیبان . (از دزی ج 1 ص 49). معرب پایه . || مقام . و رجوع به پایه شود.
-
بایه
لغتنامه دهخدا
بایه .[ ی َ / ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین . در 24 هزارگزی شمال غربی مرکز بخش ، سکنه ٔ آن 200 تن ، آب آن از قنات ، محصول آن غلات ، چغندرقند و انگور است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
بایه کلا
لغتنامه دهخدا
بایه کلا. [ ی ِک َ ] (اِخ ) از دهات مازندران . (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو). در فرهنگ جغرافیایی ایران این نام تحت عنوان بایعکلا و بدین شرح آمده : دهی از دهستان راستوپی بخش سوادکوه شهرستان شاهی در 10 هزارگزی جنوب خاوری پل سفید، سکنه ٔ آن 55...
-
بایه قوش
واژهنامه آزاد
جغد
-
واژههای همآوا
-
بایت
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] ( اِ.) کوچکترین گروه واحد اطلاعاتی در یک کامیپوتر که ظرفیت حافظة کامپیوتر را با آن می سنجند.
-
بایت
لغتنامه دهخدا
بایت . [ ی ِ] (ع ص ) بائت . بیتوته کننده و شب گذراننده در نزد کسی : و البائت علی فراش رسول اﷲ (ص ) امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب . (از ناظم الاطباء). و رجوع به بائت شود.
-
بایت
واژهنامه آزاد
هشته (هَشتِه). (زبانزد دانشی). چون یک بایت هشت بیت دارد آنرا به پارسی هشته می گویند.
-
جستوجو در متن
-
بایوه
واژهنامه آزاد
۱- از آنجا که منشأ کلمه زبان کردی و یک واژۀ ترکیبی محلی کردی است، لذا چنین (بایه وه) نوشته میشود. [با + ی + ه + وه] که هرکدام آوا و اشاره و معنی خاصی داشته و در ترکیب، اسم مکان خاصی را تعریف می کنند. [با]= باد(درزبان فارسی) + [ی]=ضمیر ساییده شده لهجه...
-
بای کلا
لغتنامه دهخدا
بای کلا. [ ک َ ] (اِخ ) از دهات راسته پی سوادکوه است . (از ترجمان مازندران و استرآباد رابینو ص 155). رجوع به بایه کلا شود.
-
ان
لغتنامه دهخدا
ان . [ اِ ] (ع حرف ) اگر. (ترجمان علامه جرجانی مهذب عادل بن علی ) (فرهنگ فارسی معین ). به معنی «اگر» است برای شرط و دو فعل را جزم میدهد مانند: «ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف » (قرآن 38/8) و «ان تعودوا نعد» (قرآن 19/8). و گاهی مقترن به «لا» آید و در ای...