کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باکیاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باکیاک
لغتنامه دهخدا
باکیاک . [ ] (اِخ ) نام یک تن از مشاهیر موالی ترک در قرون اولیه ٔ اسلامی . در مقدمه ٔ ابن خلدون آمده است : همینکه دولت به مرحله ٔخودکامگی و ممانعت کردن عرب از دست اندازی به فرمانروائی ممالک و شهرهای بزرگ رسید وزارت باقوام غیر عرب و نمک پروردگان برگزی...
-
جستوجو در متن
-
باکباک
لغتنامه دهخدا
باکباک . (اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ). نام کسی است و صاغانی نقل کرده است . (از تاج العروس ). و ممکن است باکیاک باشد. رجوع به باکیاک شود.