کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باکتریمیزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bacteriuria
باکتریمیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] وجود باکتری در ادرار
-
واژههای مشابه
-
باکتری
واژگان مترادف و متضاد
باسیل، موجود ذرهبینی، میکرب
-
باکتری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bactérie] (زیستشناسی) bākteri موجود زندۀ تکسلولی با شکلهای مختلف کروی، بیضی، میلهای، و مارپیچی، و دارای سیتوپلاسم و هسته که بعضی از انواع آن برای انسان، جانوران، و گیاهان مضر و بیماریزاست.
-
bacteria
باکتری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] موجود ریز تکیاختهای پیشهستهای که با تقسیم یاختهای تکثیر میشود
-
باکتری
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] ( اِ.) میکروب ؛ موجود ریز ذره بینی که با چشم غیرمسلح دیده نمی شود.
-
باکتری
لغتنامه دهخدا
باکتری . [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) این واژه ٔ فرانسوی عیناً از زبان فرانسه اخذ و پذیرفته شده است . (ازلغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). باکتریها ساده ترین موجودات زنده و تمام آنها تک یاخته ای اند، اختلاف جنس در آنها دیده نمیشود و تکثیر آنها بوسیله ٔ دو نیمه شدن...
-
viruria
ویروسمیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] وجود ویروس در ادرار
-
pyuria
چرکمیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] وجود چرک در پیشاب که آن را کدر میسازد
-
dysuria
دُشمیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] دفع دشوار و دردناک پیشاب
-
hematuria
خونمیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] وجود خون در پیشاب
-
مازو میزی
لغتنامه دهخدا
مازو میزی . (اِ مرکب ) یکی از انواع درخت بلوط که به نامهای : بلند مازو، مازی ، سیاه مازو، پالوط و اشپر نیز موسوم است . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به مازو شود.
-
خون میزی
لغتنامه دهخدا
خون میزی . (حامص مرکب ) حالت خون میز داشتن . به بیماری خون میز مبتلی بودن . (یادداشت مؤلف ).
-
چُر میزى
لهجه و گویش بختیاری
ormizi بوى ادرار.
-
bacteriostat, bacteriostatic agent
باکتریایستان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مادهای که رشد و تکثیر باکتریها را متوقف میکند