کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باکار
لغتنامه دهخدا
باکار. (ص مرکب ) (از: با+ کار) دارای کار. مشتغَل . مشتغِل . (منتهی الارب ). مقابل بی کار. (ناظم الاطباء). در تداول عوام ، شاغل مقامی یا منصبی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به کار شود.
-
جستوجو در متن
-
baccar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باکار
-
شغل
لغتنامه دهخدا
شغل .[ ش َ غ ِ ] (ع ص ) باکار و کاردار و مشغول . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مرد باکار. (منتهی الارب ).
-
مشتغل
لغتنامه دهخدا
مشتغل . [ م ُ ت َ غ ِ / م ُ ت َ غ َ ] (ع ص ) باکار. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) (از تاج العروس ). باکار و مشغول . (ناظم الاطباء)
-
شغیل
لغتنامه دهخدا
شغیل . [ ش َ ] (ع ص ) باکار و کاردار و مشغول . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). به معنی مشغول . (آنندراج ). و رجوع به شَغِل و مشغول شود.
-
علم
لغتنامه دهخدا
علم . [ ع ِ ] (ع مص ) دانستن . || یقین کردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || دریافتن . (منتهی الارب ). ادراک . (اقرب الموارد). || استوار کردن . (از منتهی الارب ). اتقان . (از اقرب الموارد). || (اِمص ، اِ) یقین . || فضل . (ن...