کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بأی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بای کلا
لغتنامه دهخدا
بای کلا. [ ک َ ] (اِخ ) از دهات بالابخش بارفروش . (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 158).
-
بای کلا
لغتنامه دهخدا
بای کلا. [ ک َ ] (اِخ ) از دهات راسته پی سوادکوه است . (از ترجمان مازندران و استرآباد رابینو ص 155). رجوع به بایه کلا شود.
-
بای کلا
لغتنامه دهخدا
بای کلا. [ ک َ ] (اِخ ) از دهات میان دورود فرح آباد (ساری ). (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 161).
-
بای تخت
لغتنامه دهخدا
بای تخت . [ ی ِ ت َ ] (معرب ، اِ مرکب ) صورت عربی تلفظ پای تخت . حاکم نشین . مرکز مملکت . کرسی . (از دزی ج 1 ص 49).
-
بای تگین
لغتنامه دهخدا
بای تگین . [ ت َ ] (اِخ ) (... حاجب ) از امرا و کسان سلطان مسعود غزنوی و ظاهراً از جانب او پس از مرگ آلتونتاش خوارزمشاه روی کار آمدن پسر وی هارون مقیم خوارزم و دربار هارون بوده است : و هارون پسر خوارزمشاه جباری شده است و لشکر میسازد... و بایتگین حاجب...
-
بای تگین
لغتنامه دهخدا
بای تگین . [ ت َ ] (اِخ ) (... زمین داوری ) نام والی ناحیت زمین داور در زمان سلطان محمود غزنوی و او از نخستین غلامان سلطان محمود و سخت مورد توجه وی بوده است . رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 106 و 107 و 108 شود.
-
بای تگین
لغتنامه دهخدا
بای تگین . [ ت َ ] (اِخ ) نام غلام بونصر مشکان بوده است و تا سال 451 هَ . ق . که ابوالفضل بیهقی تاریخ خود را می نوشته حیات داشته است . بیهقی گوید: «غلام استادم (یعنی بونصر مشکان ) بجای است (یعنی زنده است )، مردی جلد و کاری و سوار و به شورانیدن همه ٔ ...
-
بای تمر
لغتنامه دهخدا
بای تمر. [ ت َ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش قروه سنندج در 32 هزارگزی شمال باختر قروه . سکنه 265 تن ، آب از رودخانه ٔ آرزند. محصول آن غلات ، لبنیات و توتون است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
بای خاتون
لغتنامه دهخدا
بای خاتون . (اِخ ) از کنیزکان متوکل عباسی بود که فرزندی به نام عباس از او بدنیا آمد. (از تاریخ الخلفاء ص 186).
-
بای خاتون
لغتنامه دهخدا
بای خاتون . (اِخ ) از محدثان بود و در حدود 775 هَ . ق . بدنیا آمد. پس از اکمال تحصیلات از طرف ابوالعباس بن العز و ناصرالدین بن داودبن حمزه وجمعی دیگر اجازه ٔ حدیث یافت . در شام نزدیک دارالطعم مسکن داشت و سپس به قاهره رفت و در جمادی الثانیه ٔ سال 864 ...
-
بای خاتون
لغتنامه دهخدا
بای خاتون . (اِخ ) زرکلی می نویسد: وی دختر ابراهیم بن احمد،از مردم حلب و شافعی قادری بود. خطی نیکو داشت . زیباروی و نیکوکار و بافضل و از خاندان علم و ادب بود. منهاج نووی و قسمتی از احیاء علوم الدین را نزد پدر خواند، او در حلب درگذشت . (اعلام ج 1 ص 13...
-
بای خان
لغتنامه دهخدا
بای خان . (اِخ ) دهی از دهستان بیات بخش نوبران شهرستان ساوه . سکنه 115 تن ، محصول آن غلات ، بنشن . شغل اهالی زراعت و گله داری . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
بای سنقر
لغتنامه دهخدا
بای سنقر. [ س ُ ق ُ ] (ترکی ، اِ) (از: بای + سنقر) و سنقور مرغی شکاری است از جنس چرغ که شنقار نیز گویند. (ناظم الاطباء).
-
بأی حال
لغتنامه دهخدا
بأی حال . [ ب ِ اَی ْ ی ِ لِن ْ ] (ع ق مرکب ) (از: ب حرف جر + ای + حال ). به هرحال . به هرصورت . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). درهرحال .
-
کلاته ابراهیم بای
لغتنامه دهخدا
کلاته ابراهیم بای . [ ک َ ت ِ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد. محلی جلگه و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).