کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باهشتان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باهشتان
لغتنامه دهخدا
باهشتان . [ هَِ ] (اِ) درختی است بومی مشرق زمین که غار نیز گویند و از مشرق زمین این درخت را به فرنگستان برده و عمل آورده اند و برگ و میوه ٔ آن را که حب الفار گویند، در طب استعمال می کنند. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
دهم
لغتنامه دهخدا
دهم . [ دَ ] (اِ) غار و باهشتان . (ناظم الاطباء). درخت و بوته ٔ غار است و آن را به عربی شجرةالغار گویند و آن چوبی است که چون بسوزندش بوی خوش ازآن آید. (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به دهمست شود.
-
دهمست
لغتنامه دهخدا
دهمست . [ دَم َ ] (اِ) درخت غار. دهمشت . (ناظم الاطباء). برگ بو.غار. شجرالغار. (یادداشت مؤلف ). درخت غار است چنین می گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). درختی است که چون بسوزند از او بوی خوش آید و عرب او را غار گوید و به رومی اذقویندیس اذفویندوس و اذفیوس ...
-
غار
لغتنامه دهخدا
غار. (ع اِ) درخت غار. شجرالغار.رند. مابهشتان . دانیمو. برگ بو. سقلیموس . ذافنی . لوره . باهشتان . لادرس . سنگ . امیر اوفوسدونس . دهمست . نباتی خوشبوی . (منتهی الارب ) (بحرالفضائل ). || درختی است بزرگ روغن دار و منه دهن الغار. (منتهی الارب ). درختی اس...