کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باندپیچی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bandaging, bandage 2 (fr.)
باندپیچی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] بستن عضو صدمهدیده با باند/ نوار متـ . نوارپیچی
-
جستوجو در متن
-
نوارپیچی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← باندپیچی
-
بانداژ
واژگان مترادف و متضاد
نوارپیچی، باندپیچی
-
بانداژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: bandage] (پزشکی) bāndāž بستن زخم یا اندام آسیبدیدۀ بدن با باند؛ باندپیچی.
-
بانداژ
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) زخم رو باز یا قسمتی از بدن را با نوار مخصوص بستن ، باندپیچی (فره ).
-
نوار بستن
لغتنامه دهخدا
نوار بستن . [ ن َ / ن ُب َ ت َ ] (مص مرکب ) نواربندی کردن . نوارپیچ کردن . بار یا بسته ای را با نوار استوار کردن . || باندپیچی کردن . روی زخم را با نوار و باند پوشاندن .