کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
باند
/bānd/
معنی
۱. نوار دراز پارچهای که برای بند آوردن خونریزی، محفوظ نگه داشتن زخم، یا بیحرکت نگهداشتن اندام، روی قسمت آسیبدیده بسته میشود.
۲. گروهی از افراد که برای انجام اعمال غیرقانونی، سازمان یافتهاند.
۳. مسیرهای موازی در جاده که بهوسیلۀ نرده یا خطکشی متمایز شدهاند.
۴. بلندگوهای وسایل صوتی و تصویری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جماعت، جمعیت، جوخه، حزب، دسته، گروه، هیات
۲. خطسیر، گذرگاه،
۳. فرودگاه، مطار
۴. نوار، رشته، لفافه
۵. موجرادیو، طول موج
۶. هر یک از بلندگوهایسیستم صوتیتصویری
دیکشنری
bandage, circle, clique, cohort, crowd, faction, inner circle, ring, strip
-
جستوجوی دقیق
-
باند
واژگان مترادف و متضاد
۱. جماعت، جمعیت، جوخه، حزب، دسته، گروه، هیات ۲. خطسیر، گذرگاه، ۳. فرودگاه، مطار ۴. نوار، رشته، لفافه ۵. موجرادیو، طول موج ۶. هر یک از بلندگوهایسیستم صوتیتصویری
-
باند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bande] bānd ۱. نوار دراز پارچهای که برای بند آوردن خونریزی، محفوظ نگه داشتن زخم، یا بیحرکت نگهداشتن اندام، روی قسمت آسیبدیده بسته میشود.۲. گروهی از افراد که برای انجام اعمال غیرقانونی، سازمان یافتهاند.۳. مسیرهای موازی در جاده ک...
-
bandage 1, band 1
باند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نوعی نوار پارچهای برای بستن عضو صدمهدیدۀ بدن متـ . نوار 3
-
باند
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - نوار، رشته . 2 - محل فرود هواپیما: باند فرودگاه . 3 - دسته ، گروه : باند دزدان .
-
باند
لغتنامه دهخدا
باند. (فرانسوی ، اِ) خسته بند. (یادداشت مؤلف ). پارچه ای لطیف و تمیز که زخم را بدان بندند. بافته که عضو شکسته و یا خسته را پس از پانسمان و دواگذاری بدان بندند که از گرد و خاک و هوا محفوظ بماند. || پارچه و یا نخی که بدان هر چیزی را بندند. || بسته و ت...
-
واژههای مشابه
-
gate 2
ورودی باند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نقطۀ آغاز پروازهای تجاری یا نقطۀ ورود هواپیما به فضای پروازی تحت مراقبت
-
sideband
کنارباند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] باند بسامدی حاصل از مدولهسازی که در بالا یا پایین نشانک/ سیگنال حامل جای میگیرد
-
broadband
فراخباند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] 1. ویژگی نوعی دسترسی به اینترنت که ازطریق بافه یا خط رقمی مشترک یا ماهواره همیشه امکانپذیر است 2. ویژگی نوعی مدولهسازی در شبکۀ محلی که در آن با تقسیم رسانۀ انتقال به بخشهای بسامدی مجزا چند مسیر شکل میگیرد 3. ویژگی انتقال نشانکها...
-
runway separation
فُرجۀ باند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فاصلۀ زمانی و مکانی بین هواگَردهای در حال ورود یا خروج در یک باند
-
threshold 1
آستانۀ باند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ابتدای بخش قابلاستفادۀ باند متـ . آستانه
-
اشغال باند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← مدت اشغال باند
-
main runway
باند اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] باندی در فرودگاه که بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد و معمولاً نسبت به باندهای دیگر طول بیشتری دارد
-
airstrip
باند اضطراری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] باندی با تجهیزات ابتدایی و گاه امکانات سوختگیری، معمولاً در مناطق دورافتاده
-
frequency band 1
باند بسامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] گسترۀ پیوستهای از بسامد که در حدِّفاصل یک کران پایین و یک کران بالا قرار میگیرد