کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بامنجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بامنجی
لغتنامه دهخدا
بامنجی . [ م َ ] (اِخ ) ابونصرالیاس بن احمدبن محمود صوفی بامنجی از رواة بود و ابواسعد ازو حدیث شنید. در حدود 460 هَ . ق . بدنیا آمدو در سال 542 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان ).
-
بامنجی
لغتنامه دهخدا
بامنجی . [ م َ ] (اِخ )ابوالغنائم اسعدبن احمدبن یوسف بامنجی از خطباء است و در صفر 548 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان ).
-
بامنجی
لغتنامه دهخدا
بامنجی . [ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به بامنج و بامنج همان بامئین است از نواحی هرات . (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
بامنج
لغتنامه دهخدا
بامنج . [ م َ ] (اِخ ) همان بامئین است که دهی است از نواحی بادغیس ، و منسوب به آن بامنجی است . (از معجم البلدان ) (مرآت البلدان ج 1 ص 161).
-
بامین
لغتنامه دهخدا
بامین . (اِخ ) نام قصبه ایست از اعمال هرات بر ناحیه ٔ بادغیس . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ظاهراً همان بامئین است و البته غیر از بامی و بامیان معروف است که در نواحی شمال شرقی افغانستان امروزی است . و منسوب به بامین ، بامنجی است : دیگر چو ...
-
بامئین
لغتنامه دهخدا
بامئین . [ م َ ] (اِخ ) شهری است از اعمال هرات و آن قصبه ٔ ناحیه ٔ بادغیس باشد و در نسبت بدان بامنجی گفته شود. بدانجا منسوبند گروهی از آن جمله ابوالغنائم اسعدبن احمدبن یوسف البامنجی الخطیب متوفی بسال 548 هَ . ق . و ابونصرالیاس بن احمدبن محمود الصوفی ...