کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بامزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بامزه
/bāmaz[z]e/
معنی
خوشمزه؛ لذیذ؛ دارای طعم خوش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. خوشطعم، خوشمزه، لذیذ ≠ بیمزه
۲. دلچسب، ملیح، نمکین ≠ بینمک، سرد
۳. شیرین ≠ بینمک
۴. خوشصحبت، خوشمحضر، شوخطبع
۵. خندهدار، شیرین حرکات ≠ بارد، بیمزه، یخ
دیکشنری
laughable, witty
-
جستوجوی دقیق
-
بامزه
واژگان مترادف و متضاد
۱. خوشطعم، خوشمزه، لذیذ ≠ بیمزه ۲. دلچسب، ملیح، نمکین ≠ بینمک، سرد ۳. شیرین ≠ بینمک ۴. خوشصحبت، خوشمحضر، شوخطبع ۵. خندهدار، شیرین حرکات ≠ بارد، بیمزه، یخ
-
بامزه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bāmaz[z]e خوشمزه؛ لذیذ؛ دارای طعم خوش.
-
بامزه
لغتنامه دهخدا
بامزه . [ م َ زَ / زِ ] (ص مرکب ) دارای طعم خوش . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). و لذیذ. خوش مزه . خوشگوار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). صاحب طعم . که طعم خوش دارد. خوش طعم : جیحون خوش است و بامزه و دریااز ناخوشی و زهر چو طاعونست . ناصرخس...
-
بامزه
دیکشنری فارسی به عربی
مضحک
-
واژههای مشابه
-
بامزه، بامزگی، بامزگی کردن
لهجه و گویش تهرانی
شوخ،شوخی و لودگی
-
واژههای همآوا
-
با مزه
لهجه و گویش تهرانی
خوش مزه
-
جستوجو در متن
-
بامزگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bāmaz[z]egi بامزه بودن.
-
swamy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بامزه
-
gauby
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بامزه
-
hawer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بامزه
-
weety
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بامزه
-
arsle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بامزه