کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بامب،بامبچه،دوبامبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بامب،بامبچه،دوبامبه
لهجه و گویش تهرانی
مشتی که از بالا به کله بزنند،توسری
-
واژههای مشابه
-
بامبچه
لغتنامه دهخدا
بامبچه . [ ب َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) بامبه چه (در تداول عامه ) بامب . بامبه ، ضرب با کف دست به تارک و میان سر کسی . (یادداشت مؤلف ). زخم با کف دست بر سر کسی . بام .بامب کوچک که برمیان سر کسی زنند با کف دست . ضربتی خفیف بر سر کسی با کف دست گشاده . ضر...
-
دوبامبه
لهجه و گویش تهرانی
ضربه با دو مشت گره شده کنار یکدیگر از بالا به پایین
-
بامب
لغتنامه دهخدا
بامب . (اِ صوت ، اِ) آوایی که از زدن دست گشاده بر سر کسی برآید. || در تداول عامه ، توسری و ضربتی که با کف دست بر سر کسی زنند. بامبه . بامبَچَه . زخمی که با کف دست برمیان سر کسی زنند. بام . ضربه که با کف گشاده بر میان سر زنند. (یادداشت مؤلف ). تو سری...
-
بام ،بامب،بَمب
لهجه و گویش تهرانی
مشت،مشت توی سر،مشت از بالا(نوعی ضربه)