کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بالنگ
/bālang/
معنی
۱. میوهای از خانوادۀ مرکبات؛ باتس؛ باتو؛ ترنج؛ اترج.
۲. نوعی خیار کشیده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بادرنگ، ترنج
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بالنگ
واژگان مترادف و متضاد
بادرنگ، ترنج
-
بالنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: vātrang] ‹بادارنگ، بادرنگ، واترنگ، وارنگ، وادارنگ› (زیستشناسی) bālang ۱. میوهای از خانوادۀ مرکبات؛ باتس؛ باتو؛ ترنج؛ اترج.۲. نوعی خیار کشیده.
-
بالنگ
فرهنگ فارسی معین
(لَ) ( اِ.) میوه ای از نوع مرکبات که پوست آن زبر و ضخیم و زرد رنگ است .
-
بالنگ
لغتنامه دهخدا
بالنگ . [ ل َ ] (اِ) به فارسی اترج را گویند. (فهرست مخزن الادویه ). نوعی از ترنج باشد که بسیار شیرین و نازک شود و از آن مربا سازند. (برهان قاطع) (آنندراج ). جنسی است از ترنج بزرگ . (شرفنامه ٔ منیری ). قسمی از مرکبات کشیده اندام که از پوست گوشت آلود آ...
-
بالنگ
لهجه و گویش تهرانی
گونه ای از مرکبات،بادرنگ
-
بالنگ
واژهنامه آزاد
خیار
-
واژههای مشابه
-
خیار بالنگ
واژهنامه آزاد
همان خیار سبز است
-
جستوجو در متن
-
اترج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: ترنج] (زیستشناسی) 'otroj = بالنگ
-
باتس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) bātos = بالنگ
-
باتو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] bātu = بالنگ
-
ترنج
فرهنگ فارسی معین
(تُ رَ) (اِ.) 1 - بالنگ . 2 - میوة درخت بالنگ .
-
وادارنک
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِ.) بادرنگ ، بالنگ .
-
اترج
فرهنگ فارسی معین
(اُ رُ) [ ع . ] ( اِ.) ترنج ، بالنگ .