کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بالس
لغتنامه دهخدا
بالس . [ ] (اِخ ) شهرکی از تبت که در قدیم از چین بود. (حدود العالم ).
-
بالس
لغتنامه دهخدا
بالس . [ ل ِ ] (اِخ ) شهری است بر شط فرات . (آنندراج ). شهری است از شام ، بر کران فرات نهاده . (حدود العالم ). شهری است در شام بین حلب و رقه و بفاصله ٔ کمی از طرف مغرب در سواحل فرات است ، و در پایین صفین واقع شده است . (از مراصد الاطلاع ). فرات کم کم...
-
بالس
لغتنامه دهخدا
بالس . [ ل ِ ] (اِخ ) ناحیتی است (از حدود خراسان ) اندر میان بیابان ، جایی بسیار کشت و برز و کم نعمت است و اندر وی شهرهاست چون سفنجایی ، کوشک ، سیوی . ومستقر امیر شهر کوشک است . (حدود العالم ). رخج اقلیمی است بین زمین داور و بین بالس . (اصطخری ص 244،...
-
جستوجو در متن
-
سفنجانی
لغتنامه دهخدا
سفنجانی . [ ] (اِخ ) نام شهری است بحدود خراسان از ناحیت بالس . (حدود العالم ).
-
سابوریه
لغتنامه دهخدا
سابوریه . [ ری ی َ ] (اِخ ) قریه ای است بر کنار فرات و مقابل بالس . (معجم البلدان ).
-
تبیل
لغتنامه دهخدا
تبیل . [ ت َ ] (اِخ ) کفر تبیل ؛ قریه ای است در شرق فرات بین رقه و بالس . (معجم البلدان ج 2 ص 365).
-
دیر حافر
لغتنامه دهخدا
دیر حافر. [ دَ رِ ف ِ ] (اِخ ) قریه ای است بین حلب و بالِس . (از معجم البلدان ).
-
عما
لغتنامه دهخدا
عما. [ع َم ْ ما ] (اِخ ) ناحیه و صقعی است در صحرای خُساف بین بالس و حلب . (از معجم البلدان یاقوت از حازمی ).
-
بالسی
لغتنامه دهخدا
بالسی .[ ل ِ ] (ص نسبی ) منسوب به بالس که شهری است معروف واقع در بیست فرسنگی حلب و رقه . (از انساب سمعانی ).
-
کوشک
لغتنامه دهخدا
کوشک . (اِخ ) ازشهرهای بالس است که ناحیتی [ از نواحی حدود خراسان و شهرهای وی ] است اندر میان بیابان ... و مستقر امیرشهر کوشک است . (از حدود العالم چ دانشگاه ص 104).
-
جزیره ٔ یابس
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ یابس . [ ج َرَ ی ِ ب ِ ] (اِخ ) یا بالُس . اندر دریای روم و گرد او سیصد میل است . (از حدود العالم چ دانشگاه ص 23).
-
جالوان
لغتنامه دهخدا
جالوان . (اِخ ) یکی از ایالتهای کوچک بلوچستان از طرف شمال به ساروان و از جنوب به حاکم نشین بالس محدود است مرکز آن قصبه ٔ خوزدار است . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
قاصرین
لغتنامه دهخدا
قاصرین . [ ص ِ ] (اِخ ) شهری بوده است در ساحل فرات نزدیک بالس که در فتوح از آن نام برده میشود. (معجم البلدان ج 7 ص 13 و ج 1 ص 46). رجوع به قاصرون شود.
-
ناعورة
لغتنامه دهخدا
ناعورة. [ رَ ] (اِخ ) موضعی است بین حلب و بالس . (از معجم متن اللغة). در آنجامسلمةبن عبدالملک را کاخی از سنگ است . آبش از چشمه و فاصله ٔ آن تا حلب 8 میل است . (از معجم البلدان ).