کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالتمام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بالتمام
لغتنامه دهخدا
بالتمام . [ بِت ْ ت َ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + ال + تمام ). همگی . جملگی . (ناظم الاطباء). تمامی . و رجوع به تمام شود.
-
جستوجو در متن
-
چارتاق
لغتنامه دهخدا
چارتاق . (ص مرکب ) چارطاق .بالتمام باز (در). رجوع به چارطاق و چهارطاق شود.
-
گردشکن
لغتنامه دهخدا
گردشکن . [ گ ِ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) شکستگی استخوان که بالتمام از یکدیگر جدا شود نه به درازا و وریب .
-
قاعاً صفصف کردن
لغتنامه دهخدا
قاعاً صفصف کردن . [ عَن ْ ص َ ص َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بالتمام ویران کردن . هرچه بود غارت کردن .
-
ناهارناشتا
لغتنامه دهخدا
ناهارناشتا. [ رِ ] (ص مرکب ) از اتباع است ، بکلی ناشتا. بالتمام ناشتا. (یادداشت مؤلف ).
-
لخت و پتی
لغتنامه دهخدا
لخت و پتی . [ ل ُ ت ُ پ َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) از اتباع . بکلی عور. بالتمام برهنه . مادرزا.
-
لخت و عور
لغتنامه دهخدا
لخت و عور. [ ل ُ ت ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) لوت و لندر. مادرزا. بالتمام برهنه .
-
مایه سوز شدن
لغتنامه دهخدا
مایه سوز شدن . [ ی َ / ی ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سرمایه بالتمام یا نزدیک به تمام از دست بشدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
اقلیلی
لغتنامه دهخدا
اقلیلی . [ اِ لی لا ] (ع اِ) همه : اخذه باقلیلاه . (منتهی الارب ). همگی . بالتمام . جمهور. (ناظم الاطباء).
-
بجملگی
لغتنامه دهخدا
بجملگی . [ب ِ ج ُ ل َ / ل ِ ] (ق مرکب ) عموماً. جمعاً. بالتمام . همگی . (ناظم الاطباء). و رجوع به بجملة و جمله شود.
-
بیر و بیکار
لغتنامه دهخدا
بیر و بیکار. [ رُ ](ص مرکب ، از اتباع ) بیربیکار. بالتّمام بیکار: جوان بیر و بیکار نباید وقت بگذراند. (یادداشت مؤلف ).
-
بی کم و زیاد
لغتنامه دهخدا
بی کم و زیاد. [ ک َ م ُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) بدون زیاده و نقصان . بدون عیب . کاملاً و بالتمام . درست و صحیح . (ناظم الاطباء).
-
بأسرها
واژهنامه آزاد
اسر:اسر. [ اَ ] (ع اِ) همه:بأسره ، یا بأسرها؛ بتمامی . بالتمام . برمته . بحذفیره . بحذافیرها:هذه لک بأسره ؛ همه ٔ آن از تست
-
لوت و لندر
لغتنامه دهخدا
لوت و لندر. [ ت ُ ل ُ دُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) بالتمام عور. بالتمام عریان . کاملاً برهنه . بالتمام لوت و عور. لوت ِ لندر. بچه های کوچک تمام عور را، خاصه وقتی که فربه باشند گویند، و بیشتر به مزاح کودکان لخت را گویند. سخت برهنه . تمام برهنه . در تداول...