کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالاست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بالاست
واژهنامه آزاد
لایه ای است بین ریل و زیربالاست که از مصالح دانه ای سنگ شکسته تشکیل شده، دانه بندی یکنواخت دارد و به طور معمول ابعاد ذرات حدود ٢٠ الی ٦٠ میلیمتر است. جهت زیر سازی ریل راه آهن بکار میرود
-
جستوجو در متن
-
upperworks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالاست
-
uptoss
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالاست ها
-
ballast resistor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاومت بالاست
-
ballast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالستیک، بالاست، ماسه، پارسنگ
-
ballasts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالستیک، بالاست، ماسه، پارسنگ
-
هزارت است !،هزارته
لهجه و گویش تهرانی
کارت درست است،امتیازت بالاست
-
ascending contour
نمای لحنی بالارونده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نمای لحنیای که نشانگر حرکت کلی لحن به سمت بالاست
-
dorsum of foot, dorsal region of foot, dorsum pedis, regio dorsalis pedis
پشت پا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] سطحی از پا که در حالت ایستاده رو به بالاست
-
inductively ordered set
مجموعۀ استقراییْمرتب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجموعهای مرتب که هر زیرمجموعۀ کلی مرتب آن دارای کران بالاست
-
two shot
نمای دونفره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که در آن دو بازیگر یا مجری در قاب تصویر دیده میشوند؛ این نما معمولاً از کمر یا از شانه به بالاست
-
spray tower
برج افشانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] برجی که در آن پاشش آب به سمت پایین و جریان گاز حاوی ذرات به سمت بالاست
-
بالاده
لغتنامه دهخدا
بالاده . [ دِه ْ ] (اِ مرکب ) دهی که در بالاست نسبت بده دیگر. مقابل پائین ده .
-
upstate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالاست، شمال ایالت نیویورک، وابسته به بخش شمالی ایالت