کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
باقی دار شدن
لغتنامه دهخدا
باقی دار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عمل باقی دار. کسری پیدا کردن . از حاصل عملی مالی بر ذمه ٔ کسی ماندن که از عهده ٔ ادای آن برنتواند آمد. (یادداشت مؤلف ).
-
باقی فاضل کردن
لغتنامه دهخدا
باقی فاضل کردن . [ ض ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تفریق کردن در اصطلاح سیاق . (یادداشت بخط مؤلف ). جمع و خرج کردن . منها کردن . موضوع کردن . کسر کردن . تفریق حساب .
-
اثر نامطلوب باقی گذاردن
دیکشنری فارسی به عربی
جرة
-
درجایی باقی ماندن
دیکشنری فارسی به عربی
ابق
-
اثر پا باقی گذاردن
دیکشنری فارسی به عربی
اثر
-
فانی و باقی
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
در منطقه خود باقی ماند
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَفَظَ بِوجودِه في المنطقة
-
نسخه ء موجود و باقی(ازکتاب وغیره)
دیکشنری فارسی به عربی
موجود
-
واژههای همآوا
-
باغی
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرکش، نافرمان، یاغی، ظالم ≠ رام، فرمانبردار ۲. بستانی، بوستانی ≠ صحرایی، بیابانی
-
باغی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: بُغاة] [قدیمی] bāqi ۱. ظالم.۲. سرکش؛ نافرمان؛ گردنکش.
-
باغی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) سرکش ، نافرمان . ج . بغاة .
-
باغی
لغتنامه دهخدا
باغی . (اِخ ) اسماعیل باغی از روات و از مردم باغ است از دهات مرو، و از فضل بن موسی روایت دارد. (از معجم البلدان ).
-
باغی
لغتنامه دهخدا
باغی . (اِخ ) دهی است از دهستان شبانکاره بخش برازجان شهرستان بوشهر که در 36 هزارگزی باختر برازجان و 5 هزارگزی راه فرعی برازجان به ریگ واقع است و 40 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
باغی
لغتنامه دهخدا
باغی . (اِخ ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد که در 24 هزارگزی جنوب خاور اسفراین واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 258 تن سکنه ، آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول عمده ٔ آن غلات و پنبه و بنشن و میوه و شغل مرد...
-
باغی
لغتنامه دهخدا
باغی . (اِخ ) نام سرهنگی از عیاران و پیروان مقنع : امیر بخارا حسین بن معاذ بود و از مهتران پیروان مقنع مردی بود از مردم بخارا نام او حکیم احمدو باوی سه سرهنگ دیگر بودند نام یکی حشری و دوم باغی و این هر دو از کوشک فضیل بودند... و این هر سه مرد مبارز ب...