کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باقورة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باقورة
لغتنامه دهخدا
باقورة. [ رَ ] (ع اِ) جماعت و دسته ٔ گاوان . و این از اسماء جمع است مانند باقر. (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). باقور. || بلغت یمن ، نرگاو و نیز گاو ماده . (آنندراج ). یک گاو، خواه نر باشد یا ماده . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
باقور
لغتنامه دهخدا
باقور. (ع اِ) جماعة گاوان . و این از اسماءجمع است مانند باقر. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). اسم جمع بقرة. (منتهی الارب ). گله ٔ گاوان . (آنندراج ). باقورة. و نیز رجوع به نقودالعربیه ص 160 شود.
-
باقر
لغتنامه دهخدا
باقر. [ ق ِ ] (ع ص ) شکافنده و گشاینده و وسعت دهنده . (از اقرب الموارد). شکافنده و گشاینده و فراخ کننده . (از منتهی الارب ). شکافنده و گشاینده . (ناظم الاطباء). || مرد بسیار علم . (آنندراج ) (غیاث اللغات ): هو باقر علم ؛ یعنی او وسعت دهنده ٔ علم و مت...