کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باقالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باقالی
لهجه و گویش تهرانی
باقلا
-
واژههای مشابه
-
باقالى / باقله
لهجه و گویش بختیاری
bâqâli/bâqela لوبیا.
-
گل باقالى
لهجه و گویش بختیاری
gol-bâqâli مرغ سفید داراى بال و پر خالدار.
-
گُل باقالی
لهجه و گویش تهرانی
رنگ مرغ/گربه،مخلوط سیاه سفید یا قهوهای و سفید،چند رنگ
-
ک.ن باقالی
لهجه و گویش تهرانی
لاغر
-
دمپخت باقالا/باقالی
لهجه و گویش تهرانی
غذایی از پیاز داغ و برنج و باقالی خشک و زردچوبه و روغن
-
جستوجو در متن
-
گل
فرهنگ فارسی معین
باقالی (گُ) (ص .) دارای خال ها یا لکه های رنگی در یک زمینة مشخص .
-
دمپخت،دَمپُختک،دمپختک ترشی
لهجه و گویش تهرانی
دمی باقالی و پیاز و برنج و زردچوبه و روغن ،که باترشی خورده میشود
-
باقلا
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) = باقالی : گیاه علفی یک ساله از تیرة پروانه داران که دانة آن شبیه لوبیا ولی بزرگتر و در شمار حبوبات است .
-
کالوسک
لغتنامه دهخدا
کالوسک . (اِ) باقلا را گویند. (برهان ) (شعوری ج 2 ورق 248). به فارسی باقلی است . (فهرست مخزن الادویه ). فول . باقالی . باقلی .
-
پلوها
لهجه و گویش تهرانی
سبزی پلو ماهی، مرصع پلو، عدس پلو، باقالی پلو، زرشک پلو مرغ، تهچین، بریونی، قیمه پلو، آبگوشت، چلو گوشت، عدسی
-
خر
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ په . ] (اِ.) پستانداری از راستة فردسمان جزو خانوادة اسبان . حیوانی بارکش دارای گوش های دراز و یال کوتاه ، درازگوش . ؛ ~آوردن و باقالی بار کردن کنایه از: دچار دردسر و رسوایی شدن . ؛ ~ خود راندن کنایه از: تنها به مسایل خود توجه کردن . ؛ ~ ر...