کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بافۀ کشنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
control cable
بافۀ فرمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بافه/ کابلی فولادی که فرمانهای داخل اتاقک هواگَرد اعم از اهرم فرمان و دستهفرمان و چرخ فرمان را به سطوح فرمان متصل میکند متـ . کابل فرمان
-
pass line
بافۀ کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بافۀ سبکی که در تجهیزات حملونقل چوب یا در تجهیز دکل درختی به کار میرود
-
armoured cable
بافۀ مسلح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بافهای مرکب از چند زوجسیم که روکش فلزی دارد و مستقیماً زیر خاک قرار میگیرد متـ . کابل مسلح
-
MIDI cable
بافۀ میدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] بافهای متشکل از سه رشتۀ رسانا که به یک اتصالدهندۀ دین (DIN) پنجسوزنی متصل میشود
-
straw line/ strawline
بافۀ ناقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بافۀ سبکی که برای تغییر دادن محل سایر بافهها یا جعبهقرقرهها به کار میرود متـ . کابل ناقل
-
aerial cable
بافۀ هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بافهای که در فاصلۀ میان ساختمانها یا تیرها در هوا معلق است متـ . کابل هوایی
-
پیبافه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← بافۀ عصبی
-
cable franchise
امتیاز بافه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مجوز یا حق تفویضشده به بهرهبردار مخابراتی برای بافهکشی/ کابلکشی و ارائۀ خدمات مربوط به آن در منطقهای مشخص متـ . امتیاز کابل
-
بافَه گرد
لهجه و گویش بختیاری
bâfa gard بافه گرد (کسى که در صحرا به دروگرانچپق تعارف مىکند و در مقابل ازگندمهاى چیده شده به او مىدهند).
-
بافَه گیر
لهجه و گویش بختیاری
bâfa-gir بافه گیر (وسیلهاى چوبى که غلات چیده شده و روى هم انباشته را با آن بهجاىدیگر حمل کنند).
-
straw drum
قرقرۀ بافۀ ناقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قرقرۀ کوچکی بر روی داربَر که بافۀ ناقل از روی آن میگذرد متـ . قرقرۀ کابل ناقل
-
funicular railway
قطار بافهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی قطار مخصوص مسیرهای کوتاه با شیب تند که نیروی کشش آن با موتوری ثابت و بهکمک بافه و ایجاد موازنه بین قطارهای رفتوبرگشت یا وزنۀ تعادل تأمین میشود متـ . قطار کابلی
-
cable ship
کشتی بافهگذار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری برای گذاردن و تعمیر بافههای تلفن و تلگراف در زیر آب
-
cable element
جزء بافهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] جزئی بافتهشده که نقش عمدۀ آن تحمل کشش است متـ . جزء کابلی
-
rigging, rig
تجهیزات بافهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تجهیزاتی نظیر قرقره و واگن که در بینهبَری به کار میرود متـ . تجهیزات کابلی