کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بافۀ ناقل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
cable television, CATV
تلویزیون بافهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] سامانۀ پخش برنامههای تلویزیونی ازطریق بافه/ کابل برای مشترکان متـ . تلویزیون کابلی
-
aircraft arresting cable
بافۀ بازدار هواپیما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بافه/کابلی مخصوص که برای کاهش سرعت هواپیما در هنگام نشستن در عرض باند، در مسیر فرود هواپیما، نصب میشود متـ . کابل بازدار هواپیما
-
electric trainline
بافۀ برق قطار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بافهای سراسری بین واگنها که با اتصالات الکتریکی، توان برق یا نشانک فرمان را از واگنی به واگن دیگر منتقل میکند متـ . کابل برق قطار
-
shield cable
بافۀ حفاظدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بافهای که رساناهای درون آن دارای پوششاند متـ . کابل حفاظدار
-
transceiver cable
بافۀ فرستگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بافه/ کابلی که فرستگیر را به مسیر انتقال مخابراتی وصل میکند متـ . کابل فرستگیر
-
structured cabling
بافهگذاری ساختمند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بافهگذاری با طراحی صحیح و مطابق با طرحی استاندارد که امکان توسعه و گسترش دارد متـ . کابلگذاری ساختمند
-
guy line, guy
بافۀ مهار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بافۀ ثابتی که به دکل درختی یا مانند آن بسته میشود متـ . کابل مهار
-
بافۀ مهار 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← طناب مهار
-
coaxial cable
بافۀ هممحور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ابزار انتقال پهنباندی که حساسیت آن به تداخل کم است و دارای غلاف مسی به شکل استوانه و هستۀ مسی است که از مرکز استوانه عبور میکند متـ . کابل هممحور
-
cable graft
پیوندینۀ بافهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ عصبی که در ساخت آن از قطعات متعدد عصب استفاده میشود
-
cable hauling
حملونقل بافهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] انتقال چوب از عرصه به انبارگاه بهوسیلۀ مجموعهای از دوّارها و بافهها و قرقرهها متـ . حملونقل کابلی
-
cable yarding, cable way, cable logging
داربَری بافهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بیرون بردن چوب از جنگل با استفاده از بافه متـ . داربَری کابلی
-
بَرد بافَه کِردن
لهجه و گویش بختیاری
bard bâfa kerdan 1. سنگ چیدن روى علوفه (براىمحافظت در برابر باد)؛ 2. خواستگارىکردن و اذن دخترى را گرفتن.
-
ground-lead logging, cable-ground skidding
بینهبَری بافهای زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حمل درختان قطعشده بهکمک ماشینهای بافهای بر روی زمین متـ . بینهبَری کابلی زمینی
-
skyline cable logging, overhead logging
بینهبَری بافهای هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] یکی از روشهای بینهبَری که در آن واگن حملونقل گِردهبینه ازطریق بافۀ سنگین و ضخیم و ثابت هوایی حرکت میکند متـ . بینهبَری کابلی هوایی