کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بافۀ برق قطار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
electric trainline
بافۀ برق قطار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بافهای سراسری بین واگنها که با اتصالات الکتریکی، توان برق یا نشانک فرمان را از واگنی به واگن دیگر منتقل میکند متـ . کابل برق قطار
-
واژههای مشابه
-
بافه
لغتنامه دهخدا
بافه . [ ف َ / ف ِ ] (اِ) باقه . دسته ٔ علف یا محصول درو شده . توده ٔ بریده شده از علف یا قصیل . بغل . دسته ٔ دروده و گرد کرده از یونجه و گندم و جو و غیرآن . (این کلمه در چهار محال بختیاری و دهات کرمان بدین معنی بکار میرود). || دسته ٔ تره . (مهذب الا...
-
بافَه
لهجه و گویش بختیاری
bâfa بافه (مقدار علوفه یا گندم چیده شدهاىکه نشود با یکدست برداشت).
-
بافه
لهجه و گویش تهرانی
دسته
-
cable pressurisation
گازفشاری بافه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فن خشک نگهداشتن بافه/کابل کارگذاشتهشده در محیط مرطوب، با دمیدن گاز یا هوای خشک، تحت فشار زیاد، به درون غلاف بافه/کابل متـ . گازفشاری کابل
-
sheaf
بافه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] دستۀ کوچکی از ساقههای دارای دانه که پس از درو به هم بسته میشوند
-
riser cable
بافۀ بالارو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بافه/ کابل داخلی برای استفاده در سیمکشیهای عمودی در ساختمانهای بدون مجرا متـ . کابل بالارو
-
haulback, haulback line
بافۀ برگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بافهای که در حملونقل بافهای برای بازگرداندن بافۀ اصلی و متعلقات آن به نقطۀ موردنظر به کار میرود متـ . کابل برگشت
-
back guy
بافۀ پشتیبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] یکی از چند بافۀ پشت دکل، واقع در مقابل بافۀ اصلی یا سیمنقاله، که در مقابل تنشهای وارده مقاومت میکند متـ . کابل پشتیبان
-
standing line
بافۀ ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بافهای که در خلال عملیات بینهبَری حرکت نمیکند
-
slip wire
بافۀ خودرها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← طناب خودرها
-
structured cable
بافۀ ساختمند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بافهای با طراحی صحیح و مطابق با طرحی استاندارد برای اجرا و توسعه و گسترش متـ . کابل ساختمند
-
tagline
بافۀ ضمیمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بافۀ اضافۀ متصل به سر هر بافۀ استوانهای (drum line) برای گسترش حوزۀ عمل متـ . کابل ضمیمه
-
neurofibrile
بافۀ عصبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هریک از رشتههای ظریفی که در جهات مختلف از درون میانیاختۀ یک پییاخته میگذرد و به آسهها و دارینهها منتهی میشود متـ . پیبافه