کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بافضیلت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بافضیلت
مترادف و متضاد
۱. باتقوا، متقی
۲. باکمال، دانشمند، فاضل
۳. فضیلتدار ≠ بیفضیلت
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بافضیلت
واژگان مترادف و متضاد
۱. باتقوا، متقی ۲. باکمال، دانشمند، فاضل ۳. فضیلتدار ≠ بیفضیلت
-
جستوجو در متن
-
بیفضیلت
واژگان مترادف و متضاد
بیعلم، بیفضل، بیکمال ≠ بافضیلت
-
بورژاک
واژهنامه آزاد
(پهلوی) بزرگ، عالی، بافضیلت، باشکوه.
-
باتقوا
واژگان مترادف و متضاد
بافضیلت، پرهیزکار، پارسا، پاکدامن، خویشتندار، دیندار، زاهد، صالح، عفیف، متقی، متورع ≠ بیتقوا
-
تیراکو
لغتنامه دهخدا
تیراکو. [ ک ُ ] (اِخ ) حقوق دان و مرد بافضیلت فرانسه (1480-1558م .) که از دوستان و حامیان رابله بود. (از لاروس ).
-
با
لغتنامه دهخدا
با. (حرف اضافه ) ابا. پهلوی ، اپاک . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بمعنی مع، است که بجهت مصاحبت باشد. (برهان ). مع. (منتهی الارب ). بمعنی مع چنانکه گوئی اسپی با زین مکلل خریدم . (غیاث ) (آنندراج ) (انجمن آرا). بفتح اول با الف کشیده بمعنی مع است که برای مص...