کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بافت 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
context 1
بافت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] موقعیت مکانی و زمانی یک یا چند شیء، باتوجهبه بستره و جایمان و همبود آنها
-
جستوجو در متن
-
basket weave
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافت بافت
-
histology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافت شناسی، علم بافت شناسی
-
histologist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافت شناس، متخصص بافت شناسی
-
plain weave
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافت ساده، پارچه ساده بافت
-
well-knit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافتنی، خوش بافت، سخت بافت
-
texturing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافت، دارای بافت ویژهای نمودن
-
myofibrosis
چندماهیچهتارشوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] جانشین شدن بافت ماهیچهای با بافت تاری
-
stromatolysis
زیداربست کافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] از هم پاشیدن بافت زمینهای یاخته یا بافت
-
myocutaneous flap
بالۀ پوستی ـ ماهیچهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] بالهای که هم بافت پوستی داشته باشد و هم بافت ماهیچهای
-
clearing 2
شفافسازی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] زدودن کدورت بافت در طی فرایند پردازش بافت
-
نسيج بلدي
دیکشنری عربی به فارسی
بافت خانگي , بافت ميهني , وطني , ساده
-
devitrification
واشیشهای شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] فرایندی که در طی آن بافت شیشهای ماده به بافت بلورین تبدیل شود
-
هیستولوژی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: hystologie] (زیستشناسی) histoloži علمی که دربارۀ بافتهای موجودات زنده بحث میکند؛ بافتشناسی.