کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بافت شناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
surface texture
بافت رویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] بافت شیارداری که در سطح رویۀ راه با برسهای سیمی بهصورت نامنظم در جهت عرضی ایجاد میشود تا اصطکاک بافت سطحی افزایش یابد و آبهای سطحی بهراحتی عبور کند
-
histogenesis
بافتزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] شکلگیری و رشد بافتها از یاختههای تمایزنیافتۀ لایههای زایشی رویان
-
linguistic context
بافت زبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واحدهای زبانی پیرامون یک واحد زبانی مشخص متـ . هممتن cotext
-
decontextualized
بافتزدوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واژه یا عبارت بیرونکشیدهشده از متن متـ . بیبافتشده
-
temporal context
بافت زمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] قدمت یک یافته و ارتباط زمانی آن با اشیای دیگر در مدارک باستانشناختی
-
ground tissue
بافت زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] بافت گیاهی حاصل از سرلاد انتهایی، بهجز روپوست و بافتهای آوندی متـ . نرمآکنۀ زمینه ground parenchyma
-
histocompatible
بافتسازگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] مربوط به بافتسازگاری
-
histocompatibility
بافتسازگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] توانایی جانشین شدن بافتی به جای بافتی دیگر بهنحویکه به دفع آن منجر نشود
-
histomorphometry
بافتسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] اندازهگیری بافت با استفاده از ریزبین و ابزارهای رایانهای
-
histologic/ histological
بافتشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] مربوط به بافتشناسی
-
histologist
بافتشناس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] متخصص بافتشناسی
-
histology, histological anatomy, histomorphology
بافتشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] یکی از حوزههای کالبدشناسی که در آن بهکمک ریزبین به بررسی یاختهها و بافتها میپردازند متـ . ریزکالبدشناسی microanatomy, microscopical anatomy, minute anatomy
-
histochemistery
بافتشیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] شاخهای از بافتشناسی که ساختار شیمیایی بافت را بررسی میکند
-
decussate texture
بافت ضربدری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ریزبافتی در سنگهای دگرگونی که در آن بلورهای همجوار بهصورت نامنظم و در جهتهای متقاطع قرار گرفتهاند
-
spinifex texture
بافت علفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بافت آذرین آتشفشانی متشکل از بلورهای اولیوین و پیروکسن سوزنیشکل که الگویی چلیپایی دارد و در نتیجۀ سردایش سریع مواد در دماهای بالای غیرمعمول پدید میآید