کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باغ و راغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باغ و راغ
لغتنامه دهخدا
باغ و راغ . [ غ ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) به باغستانها و دشتهای سبز و خرم اطلاق شود. باغستان و چمنزار : بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری که باغ و راغ و کوه و دشت پرماهست و پر شعری . منوچهری .مگر دیده باشی که در باغ و راغ بتابد بشب کرمکی چون چراغ ....
-
باغ و راغ
فرهنگ گنجواژه
گردشگاه طبیعی، خارج شهر.
-
واژههای مشابه
-
بَاغٍ
فرهنگ واژگان قرآن
ستمگر(باغي) - متجاوز- افراط کار- از حد گذرنده
-
گل باغ
لغتنامه دهخدا
گل باغ . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نرم آب بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری ، واقع در 2هزارگزی سعیدآباد، کنار رودخانه ٔ قشلاق سکنه ٔسیاوش کلا می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
کشکه باغ
لغتنامه دهخدا
کشکه باغ . [ ک َ ک ِ ] (اِخ ) دهی است در سبزوار. (یادداشت مؤلف ).
-
کوچه باغ
لغتنامه دهخدا
کوچه باغ . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) کوچه ای که راهی در باغ داشته باشد. (آنندراج ). کوچه ای که راهی به باغ داشته باشد یااز کنار باغ گذرد. (فرهنگ فارسی معین ) : در بهاران دل به سیر کوی یارم می کشدکوچه باغ عاشقان چاک گریبان کسی است . میرزا رضی دانش (از ...
-
باغ بین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] bāqbin بینندۀ باغ؛ آنکه به تماشای باغ برود: ◻︎ باغبین را چه غم که شاخ شکست / باغبان راست غصهای گر هست (اوحدی: ۵۴۳).
-
باغ خدا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāqxodā صاحب باغ.
-
کوچه باغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kučebāq کوچهای که به باغ راه داشته باشد یا از کنار باغی بگذرد.
-
باغ سیاوشان
فرهنگ فارسی معین
(غِ وَ) (اِمر.) نوایی در موسیقی قدیم .
-
باغ شهریار
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ شَ) (اِمر.) نوایی در موسیقی قدیم .
-
باغ شیرین
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ) (اِمر.) یکی از الحان باربدی .
-
کوچه باغ
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) کوچه ای که راهی به باغ داشته باشد یا از کنار باغ بگذرد.
-
دری باغ
لغتنامه دهخدا
دری باغ . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).