کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باشندگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باشندگان
لغتنامه دهخدا
باشندگان . [ ش َ دَ / دِ ] (نف ) جمع باشنده (از مصدر بودن ). || ساکنین (ناظم الاطباء). سکان [ س ُ ک کا ] . اهل . : سکنه ٔ آن و همه ٔ باشندگان زمین را از آب بهره میباشد.(ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و هوای او [ زمین ] درست تر و صافی تر و باشندگان او قوی و تن...
-
جستوجو در متن
-
ساکنان
فرهنگ واژههای سره
باشندگان
-
اهالی
فرهنگ واژههای سره
باشندگان، مردمان
-
سکنه
واژگان مترادف و متضاد
باشندگان، جمعیت، ساکنین، مقیمان، نفوس
-
سکان
واژگان مترادف و متضاد
۱. زمام، فرمان ۲. ساکنین، مقیمان، ساکنان، باشندگان
-
سواکن
لغتنامه دهخدا
سواکن . [ س َک ِ ] (ع اِ) ج ِ ساکنة. به معنی باشندگان . (غیاث ).
-
خومان
لغتنامه دهخدا
خومان . [ خ َ وَ ] (ع مص ) ناموافق شدن زمین باشندگان را. (منتهی الارب ).
-
ساکنین
لغتنامه دهخدا
ساکنین . [ ک ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ساکن در حالت نصبی و جری ، باشندگان . متوطنان . مقیمان . رجوع به ساکن شود.
-
زراق خانه
لغتنامه دهخدا
زراق خانه . [ زَرْرا ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) بمعنی خانه ای که باشندگان آن اهل نفاق و ریا باشند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
سکان
لغتنامه دهخدا
سکان . [ س ُک ْ کا ] (ع اِ) ج ِ ساکن . باشندگان . رجوع به ساکن شود.
-
سکن
لغتنامه دهخدا
سکن . [ س َ ک َ ] (ع اِ) ج ِ ساکن . باشندگان خانه . || قوت و خورش . (منتهی الارب ).
-
قطینة
لغتنامه دهخدا
قطینة. [ ق َ ن َ ] (ع اِ) باشندگان خانه . اهل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یقال : جاء بقطینتهم . (منتهی الارب ).
-
اصحاب اخبیه
لغتنامه دهخدا
اصحاب اخبیه . [ اَ ب ِ اَ ی َ / ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باشندگان خیمه ها. (آنندراج ).
-
خامه
لغتنامه دهخدا
خامه . [ م َ ] (ع ص ) ناموافق . منه : ارض ٌ خامة؛ زمین ناموافق باشندگان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).