کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باشد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
باشد
/bāšad/
معنی
۱. برای بیان پذیرش چیزی گفته میشود؛ خیلی خوب: باشد، فردا میآیم.
۲. برای بیان آرزو یا امید به کار میرود؛ امید است که؛ بُوَد: ◻︎ آبی به روزنامهٴ اعمال ما فشان / باشد توان سترد حروف گناه از او (حافظ: ۸۲۶ حاشیه).
۳. [قدیمی] شاید؛ ممکن است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
باشد
فرهنگ فارسی عمید
(فعل، شبه جمله) bāšad ۱. برای بیان پذیرش چیزی گفته میشود؛ خیلی خوب: باشد، فردا میآیم.۲. برای بیان آرزو یا امید به کار میرود؛ امید است که؛ بُوَد: ◻︎ آبی به روزنامهٴ اعمال ما فشان / باشد توان سترد حروف گناه از او (حافظ: ۸۲۶ حاشیه).۳. [قدیمی] شاید؛ ...
-
باشد
لغتنامه دهخدا
باشد. [ ش َ ] (فعل دعایی ) و باشد که ... (از مصدر بودن ) یحتمل . یُمکِن . شاید. کاش . کاشکی . امید است . محتمل است . بُوَد. لَعَل َّ : آبی بروزنامه ٔ اعمال ما فشان باشد توان سترد حروف گناه از او. حافظ.بمعنی تمنی و ترجی است . (شعوری ج 1 ص 156). رجوع ب...
-
واژههای مشابه
-
خوش باشد
لغتنامه دهخدا
خوش باشد. [ خوَش ْ / خُش ْ ش َ ] (جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) جمله ای است خبریه که بمعنی انشائیه آید بمعنی نیکو باشد و خوش آید. (از آنندراج ) : نیست در دست مرا غیر دعا خوش باشدگر خوشی با من بی برگ ونوا خوش باشد. صائب (از آنندراج ).محتسب چون بدر میکده آید ...
-
گرفته باشد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: hâšgiratabu طاری: hâšgatabö طامه ای: heygitabu طرقی: hâšgeratabö کشه ای: hâšgatabö نطنزی: hâšgeretabu
-
گفته باشد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bešvâtabu طاری: bešvâttabö طامه ای: boyvâtabu طرقی: bešvâtabö کشه ای: bešvâtebö نطنزی: bašvâtabu
-
آمده باشد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bemiyabu طاری: bundabö طامه ای: bomeɹabu طرقی: bamiyabö کشه ای: bemibö نطنزی: bamiyabu
-
خوابیده باشد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: behotebu طاری: behotabö طامه ای: viyotabu طرقی: behotabö کشه ای: behotebö نطنزی: vahottabu
-
رفته باشد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bešdabu طاری: bešdabö طامه ای: bošeɹabu طرقی: bešiyabö کشه ای: bešibö نطنزی: bašiyabu
-
نشسته باشد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: hâčaštabu طاری: hâčašdabö طامه ای: heništabu طرقی: hâčašdabö کشه ای: hâčašdabö نطنزی: hânešeštabu
-
ایستاده باشد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: veɂištoɂabu طاری: višdabö طامه ای: veɂištabu طرقی: vâšdâyabö کشه ای: vâštâbö نطنزی: vâɂištâyabu
-
انداخته باشد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: darešxossabu طاری: darešxossabö طامه ای: dareyxossebu طرقی: derešxossabö کشه ای: derešxossebö نطنزی: darešxossabu
-
خورده باشد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bešxardabu طاری: bešxârdabö طامه ای: boyxârdabu طرقی: bešxârdabö کشه ای: bešxârdebö نطنزی: bašxârdabu
-
دیده باشد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bešdiyabu طاری: bešdiyabö طامه ای: boydiyabu طرقی: bešdiyabö کشه ای: bešdibö نطنزی: bašdiyabu
-
عافیت باشد
لهجه و گویش تهرانی
به سلامتی