کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بعث
لغتنامه دهخدا
بعث . [ ب َ ع ِ ] (ع ص ) شب زنده دار. تهجدگزار. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ).- رجل بَعث و بَعِث ؛ آنکه همواره هموم وی او را بیدار کند و از خواب برخیزاند. (از اقرب الموارد).
-
بعص
لغتنامه دهخدا
بعص . [ ب َ ] (ع مص ) لاغر شدن . || اضطراب کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از متن اللغة).
-
بِئْسَ
فرهنگ واژگان قرآن
بد
-
بَأْسِ
فرهنگ واژگان قرآن
شدت - سختي -صلابت- شدت وسختي جنگ -سختگيري وعذاب
-
بَعَثَ
فرهنگ واژگان قرآن
برانگيخت- چيزي را به طرفي سوق داد
-
بَعْثِ
فرهنگ واژگان قرآن
برانگيختن- چيزي را به طرفي سوق دادن
-
جستوجو در متن
-
byss
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باس
-
bassos
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باس
-
bassi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باس
-
baas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باس
-
bice
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باس
-
bas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باس
-
bassy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باس
-
double-bass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دو باس
-
basos
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باس