کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باسیج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
باسیج
/bāsij/
معنی
= پرستو
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
باسیج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] bāsij = پرستو
-
باسیج
لغتنامه دهخدا
باسیج . (اِ) پرستوک . پرستو. (آنندراج ). پرستوک . قرلغوج . (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 153). چلچله . پرستو. (ناظم الاطباء) : چو کرده ست خیل زمستان گذاربه باسیج آمد پیام بهار.میرنظمی (از آنندراج ).