کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باسواد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
باسواد
/bāsavād/
معنی
۱. آنکه بتواند بخواند و بنویسد.
۲. عالم؛ دانشمند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تحصیلکرده، سواددار، ملا ≠ بیسواد
۲. بامعلومات ≠ بیمایه
۳. آگاه، مطلع
دیکشنری
literate, lettered
-
جستوجوی دقیق
-
باسواد
واژگان مترادف و متضاد
۱. تحصیلکرده، سواددار، ملا ≠ بیسواد ۲. بامعلومات ≠ بیمایه ۳. آگاه، مطلع
-
باسواد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bāsavād ۱. آنکه بتواند بخواند و بنویسد.۲. عالم؛ دانشمند.
-
باسواد
لغتنامه دهخدا
باسواد. [ س َ ] (ص مرکب ) کسی که باخواندن و نوشتن آشنا باشد. سواددار. بزبان فرانسوی ، لتره . آشنا به مقدمات خواندن و نوشتن . || اصطلاحاً برای مردم فهمیده و دانشمند و متبحر در یک فن نیز گفته میشود. و رجوع به سواد شود.
-
باسواد
دیکشنری فارسی به عربی
مثقف
-
جستوجو در متن
-
سواد دار
لهجه و گویش تهرانی
باسواد
-
literate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سواد آموزی، ادیب، باسواد
-
درسناخوانده
واژگان مترادف و متضاد
امی، بیسواد، مکتبندیده ≠ باسواد، ملا
-
بیعلم
واژگان مترادف و متضاد
بیدانش، جاهل، نادان ≠ باسواد، عالم
-
بامعلومات
واژگان مترادف و متضاد
باسواد، پر، دانا ≠ بیسواد، بیمایه، بیمعلومات
-
امی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیسواد، درسناخوانده ۲. مادری ≠ باسواد، تحصیلکرده
-
تحصیلکرده، تحصیلکرده
واژگان مترادف و متضاد
باسواد، بامعلومات، روشنفکر، فرهیخته، ملا ≠ امی
-
lettered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نامه، حرفی، باسواد، فاضل، دانا، عالم، فرهنگی
-
ملاتش
واژهنامه آزاد
باسواد تشنه، پری تشنه، روحانی تشنه
-
سواددار
واژگان مترادف و متضاد
۱. باسواد، تحصیلکرده، ملا ≠ امی، بیسواد ۲. پرمعلومات، بامعلومات