کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باسن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
باسن
/bāsan/
معنی
برجستگی در پشت بدن بالاتر از ران و پایینتر از کمر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
کفل
دیکشنری
hips
-
جستوجوی دقیق
-
باسن
واژگان مترادف و متضاد
کفل
-
باسن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bassin] (زیستشناسی) bāsan برجستگی در پشت بدن بالاتر از ران و پایینتر از کمر.
-
باسن
لغتنامه دهخدا
باسن . [ ] (اِخ )ولایتی به ارزنة الروم . لسترانج گوید: در هشت فرسخی مشرق ارزنةالروم بر قله ٔ کوهی در حوالی یکی از سرچشمه های ارس قلعه ٔ بزرگ «اونیک » بود که حمداﷲ مستوفی گوید: شهر آبشخور در پای آن کوه است . این شهر از توابعارزن الروم محسوب میگردید. ی...
-
باسن
لغتنامه دهخدا
باسن . [ س َ ] (فرانسوی ، اِ) بمعنی لگن خاصره . استخوان بندی لگن خاصره .
-
باسن
لغتنامه دهخدا
باسن . [ س ُ ] (فرانسوی ، اِ) نام یکی از آلات بادی موسیقی ازنوع فلوت است . ظاهراً این ساز لوله ای شکل در سال 1480 در پاوی اختراع شده است و انواع مختلف دارد، بعضی از آن دارای دوازده سوراخ و سه کلید و نوع دیگر بدون کلید و دارای یازده سوراخ است . زبانه ...
-
واژههای مشابه
-
ACH index, arm-chest-hip index
نمایۀ بازوسینهباسن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] اختلاف دور بازو و ستبرای سینه در قیاس با پهنای باسن که برای ارزیابی وضعیت تغذیه به کار میرود
-
جستوجو در متن
-
bassness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باسن
-
baldfaced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باسن
-
bassan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باسن
-
basnat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باسن
-
basan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باسن
-
becense
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باسن
-
bicep
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باسن