کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باستاناخترشناس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
باستان شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) bāstānšenāsi علمی که دربارۀ اشیای عتیقه، بناهای قدیمی، و آثار باستانی بحث و تحقیق میکند؛ علم به آثار عتیقه و اشیای باستانی؛ آرکئولوژی.
-
باستان نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāstānnāme نامۀ باستان؛ تاریخ و داستان پیشینیان؛ نامه یا کتابی که از گذشته حکایت میکند.
-
archaeoastronomy, astroarchaeology
باستاناخترشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بررسی اخترشناسی قدیم با استفاده از بقایای باستانشناختی و همچنین بررسی باستانشناسی مواد برجایمانده از فعالیتهای اخترشناسی یا تاریخاخترشناسی
-
archaeozoology, zooarchaeology
باستانجانورشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مطالعۀ بقایای جانوری، بهویژه استخوانها که از کاوشهای باستانشناختی به دست میآید و برای بازشناسی رژیم غذایی انسان و تأثیر حیوانات در اقتصاد و درک محیط زیست زمان نهشتهگذاری به کار میرود
-
archaeometric
باستانسنجشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ویژگی آنچه برای تحلیل دادههای باستانشناختی از فنون علمی مانند شیمی و زمینشناسی و فیزیک استفاده میکند
-
archaeometry
باستانسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تجزیهوتحلیل مواد باستانشناختی و تعیین قدمت و شیوۀ ساخت آنها با استفاده از روشهای تجربی، بهویژه آزمایشهای فیزیکی و شیمیایی
-
archaeological/ archaeologic
باستانشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هر آنچه به گونهای مستقیم یا غیرمستقیم با باستانشناسی ارتباط یابد یا باستانشناسی موضوع کار آن باشد
-
archaeologist
باستانشناس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] پژوهشگر متخصصی که دربارۀ گذشتۀ انسان ازطریق بقایای مادی مطالعه و آن را بازسازی میکند
-
archaeology
باستانشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مطالعۀ علمی و بازسازی گذشتۀ بشر بر مبنای شواهد یا بقایای مادی
-
archaeography
باستاننگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] توصیف نوشتاری و تصویری روشمند افراد غیرمتخصص، مانند سیاحان و مبلغان مذهبی، از بناهای تاریخی و آثار قابلرؤیت باستانشناختی در ادوار گذشته
-
باستان شناسی
فرهنگ فارسی معین
(ش ِ) (اِمر.) دانشی که به شناسایی آثار و بناهای باستانی می پردازد.
-
باستان نامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِمر.) کتابی که از گذشته حکایت کند، نامة باستان .
-
نامه ٔ باستان
لغتنامه دهخدا
نامه ٔ باستان . [ م َ / م ِ ی ِ ] (اِخ ) باستان نامه . رجوع به باستان نامه شود : پژوهنده ٔ نامه ٔ باستان که از مرزبانان زند داستان . فردوسی .کهن گشت این نامه ٔ باستان ز گفتار و کردار آن راستان .فردوسی .
-
باستان یهود
لغتنامه دهخدا
باستان یهود. [ ن ِ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تاریخ یهود. (ناظم الاطباء).
-
باستان شناس
لغتنامه دهخدا
باستان شناس . [ ش ِ ] (نف مرکب ) شناسنده ٔ آثارباستانی . دانای علم به آثار تاریخی . عالم به علم باستان شناسی (علم به آثار عتیقات ). آرکئولوگ . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ایران ).