کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازیگر نقش دوم مرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
avunculate, avunculism,avuncularism
داییسالاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] نقش و رابطۀ ویژۀ یک مرد با فرزندان خواهرش بهویژه با پسران او در برخی جوامع
-
تابع
دیکشنری عربی به فارسی
بهم چسبيده , تابع , پيرو , هواخواه , طرفدار , وابسته , موکول , نامستقل , شاگرد , مريد , حواري , دنبالگر , پست , نا مرغوب , پايين رتبه , فرعي , درجه دوم , مهر , نشان , نقش , باسمه , چاپ , تمبر , جنس , نوع , پابزمين کوبيدن , مهر زدن , نشان دار کردن , ک...
-
تمهک
لغتنامه دهخدا
تمهک . [ ت َم َهَْ هَُ ] (ع مص ) نیکو و آراسته کردن کار را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نگارین نمودن مرد بدست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نگارین نمودن چیزی با دست . (از اقرب الموارد). نقش کردن مرد بدست خود. (از ناظ...
-
کرتیرهرمزد
لغتنامه دهخدا
کرتیرهرمزد. [ ک َ هَُ م َ ] (اِخ ) موبد کرتیر هرمزد، صاحب کتیبه ای است در نقش رجب . در این کتیبه از پارسائی خود و خدماتی که به کشور ایران در عهد شاپور اول و هرمزد اول و وهرام اول و وهرام دوم نموده شرحی بیان کرده است . کتیبه ٔ دیگری از او در بالای نقش...
-
ژان دوم
لغتنامه دهخدا
ژان دوم . [ ن ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) او را لوبن میگفتند که به اصطلاح زمان وی بمعنی مرد دلیر باشد. از 1350 تا 1364 م . پس از فیلیپ ششم دووالوآ پادشاه فرانسه بود. مولد او قصرِ گه دملوئی نزدیک مانس بوده است .
-
رامسم
لغتنامه دهخدا
رامسم . [ م ِ س ُ ] (اِخ ) آرامگاه رامسس دوم از فراعنه ٔ سلسله ٔ 19 مصر است که در دشت تب در ساحل چپ رود نیل واقع شده است . این آرامگاه دارای بنای زیبا و باشکوهی است که سالنها و دهلیزهای وسیع و متعدد دارد و در دیوارهای آن صحنه های جنگهای رامسس دوم نقش...
-
ثنیان
لغتنامه دهخدا
ثنیان . [ ث ُ ] (ع ص ، اِ) آنکه دومین کس باشد در مهتری و فضیلت . مهتر دوم در مهتری . || مرد بی عقل و بی رای و رای تباه . ج ، ثنیة.
-
ولوی
لغتنامه دهخدا
ولوی . [ وَ ل َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به ولی ، به معنی باران دوم بهاری . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || منسوب به ولی ، مرد و نگهبان و دوست . ولی خدا، مرد خدا.
-
زرزار
لغتنامه دهخدا
زرزار. [ زِ ](ع اِ) سرهنگ دوم که ده هزار مرد جنگی در زیر حکم اوباشند. ج ، زَرازِرَه . (منتهی الارب ). سرداری که ده هزار مرد جنگی در زیر فرمان او باشد. (ناظم الاطباء).
-
cambiata, nota cambiata
تبدیل 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] پیکرهای چهارنُتی که نُتهای اول و چهارم آن با بخش مقابل فاصلۀ ملایم میسازند و نُتهای دوم و سوم آن به فاصلۀ سوم از هم نقش نُتهای گذر یا گریز یا پهلویی را ایفا میکنند
-
tree of life
درخت زندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نقشی تجریدی و مسبک از درخت با مفهومی آیینی که تاریخ پیدایی آن به هزارۀ چهارم پیش از میلاد در میانرودان میرسد؛ این نقش تا هزارۀ دوم در سرتاسر آسیای غربی و حوزۀ مدیترانه گسترش یافته بود و نمود کلی آن در دینهای متأخر نیز به چشم میخورد...
-
چاپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [سنسکریت] čāp ۱. تکثیر و تولید نوشته به تعداد زیاد.۲. نقش کردن تصویر یا نوشته برروی کاغذ یا پارچه.۳. تولید و انتقال فیلم بر روی کاغذ عکاسی.۴. (اسم) تمامی نسخههای یک کتاب که در یک زمان منتشر میشود: چاپ دوم کتاب.
-
نقش
لغتنامه دهخدا
نقش . [ ن َ ] (ع اِ) صورت . (آنندراج ) (از بهار عجم ) (ناظم الاطباء). تصویر. رسم . ترسیم . شبیه صورت و شکل . توخش . (ناظم الاطباء). شبیه . تمثال : بت اگر چه لطیف دارد نقش به برِدو رخانْت هست خراش . رودکی .که بر آب و گل نقش ما یاد کردکه ماهار در بینی ...
-
مرتسم
لغتنامه دهخدا
مرتسم . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) فرمان برنده . (آنندراج ). مطیع و فرمانبردار هر قاعده و قانونی . (ناظم الاطباء). امتثال کننده . اطاعت کننده . نعت فاعلی است از ارتسام به معنی امتثال . || گوینده ٔ کلمه ٔ تکبیر و اﷲ اکبر. (ناظم الاطباء). تکبیر گوینده و تع...
-
نیکی پسند
لغتنامه دهخدا
نیکی پسند. [ پ َ س َ ] (نف مرکب ) طالب خیر : چو می خواهی ای مرد نیکی پسندکه نامی برآری به نیکی بلند. نظامی .قدیم نکوکار نیکی پسندبه کلک قضا در رحم نقش بند.سعدی .