کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازیگری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بازیگری
/bāzigari/
معنی
شغل و عمل بازیگر.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: بازیگری کرد
بن حال: بازیگری کن
دیکشنری
acting, histrionics, stage
-
جستوجوی دقیق
-
بازیگری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bāzigari شغل و عمل بازیگر.
-
acting
بازیگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] عمل و حرفۀ بازیگر
-
بازیگری
لغتنامه دهخدا
بازیگری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) شعبده . بازی نمودن . چشم بندی . فریب : به بازیگری تیر بازه ببست چو شد غرقه پیکانش بگشاد دست . فردوسی .جهان بازیگری داند مکن با این جهان بازی که درمانی بدام او اگر چه تیز پروازی . ناصرخسرو.درآمد ببازیگری ساختن چو گردون ب...
-
واژههای مشابه
-
cast 4
گروه بازیگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مجموعۀ بازیگران یک فیلم
-
آزمون بازیگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ← آزمون بازیگری با دوربین
-
بازیگری کردن
لغتنامه دهخدا
بازیگری کردن . [ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عمل بازیگری . به مجاز حیله بازی . شعبده بازی : پیش دختر نشست روی بروی تا چه بازیگری کند با شوی .نظامی (هفت پیکر ص 330).
-
screen tes
آزمون بازیگری با دوربین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] قطعهفیلمی آزمایشی که برای ارزیابی بازیگر در یک نقش خاص گرفته میشود متـ . آزمون بازیگری
-
جستوجو در متن
-
playwork
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازیگری
-
playfulness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازیگری
-
character
شخصیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] فردی که در یک اثر نمایشی خلق میشود و نقش او را بازیگری ایفا میکند
-
پایکوبی
لغتنامه دهخدا
پایکوبی . (حامص مرکب ) رقص . (زمخشری ). زفن . بازیگری .
-
role
نقش 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] بخشی از نمایشنامه یا فیلمنامه که مربوط به یک شخصیت نمایشی است و بازیگری آن را اجرا میکند
-
lead 1
بازیگر اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] بازیگری که نقش اصلی نمایش تلویزیونی یا فیلم را بر عهده دارد متـ . بازیگر نقش اول