کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازیکن ورزشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
centre half
بازیکن میانی وسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بازیکن میانیای که در مرکز زمین بازی میکند متـ . میانی وسط
-
جستوجو در متن
-
player
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازیکن، نوازنده، هنرپیشه، بازیکن ورزشی
-
players
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازیکنان، بازیکن، نوازنده، هنرپیشه، بازیکن ورزشی
-
squash tennis, tennis squash
تنیس کوبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشی مانند کوبان که در آن دو بازیکن با دستاکهای بزرگتر از دستاک کوبان به توپ ضربه میزنند
-
تیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: team] tim ۱. گروهی بازیکن که با یکدیگر در مقابل یک گروه ورزشی دیگر بازی میکنند یا مسابقه میدهند: تیم فوتبال.۲. گروهی مرکّب از دو نفر یا بیشتر که برای یک هدف مشخص تلاش میکنند: تیم پزشکی.
-
squash
کوبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشی که در آن دو یا چهار بازیکن در چهاردیواری زمین مخصوص این ورزش بازی میکنند و بهترتیب توپ لاستیکی را با دستاک به دیوار میکوبند بهنحویکه در بازگشتِ توپ، حریف نتواند ضربۀ مناسب و مؤثری به آن بزند
-
کارت
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - مقوای نازک که روی آن مشخصات چیزی یاکسی نوشته می شود. ؛~ ِ ~ویزیت کارتی که روی آن نام ، نام خانوادگی ، شغل ، آدرس و تلفن شخص نوشته شده باشد. ؛ ~ شناسایی مدرک رسمی برای اثبات هویت شخص . ؛ ~ ملی ورقه ای دارای شمارة مشخص که حاوی م...