کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازیره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازیره
لغتنامه دهخدا
بازیره . [ رَ / رِ ] (اِ) حصه و پاره ای از شب باشد، چنانکه اگر گویند بازیره ٔ اول یعنی پاره ٔ اول ، هم چنان بازیره ٔ آخر مراد از پاره آخر شب است . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرای ناصری ) (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (سروری ). پاره ای از شب را گو...
-
جستوجو در متن
-
بازیج
لغتنامه دهخدا
بازیج . (اِ) پاسی از شب که پازیره هم گویند. (فرهنگ شعوری ، ج 1 ص 154). ساعت شب . (ناظم الاطباء). رجوع به بازیره شود. || منجوقی که به گهواره ٔ بچه ها می آویزند و آنرا بازپیچ هم گویند. (فرهنگ شعوری ). هر چیزی که جهت بازی کردن کودک به گهواره آویزان کنند...