کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازگو کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بازگو کردن
معنی
(دَ)(مص م .) روایت دوبارة مطلب .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
echo, excerpt, quote, recite
-
جستوجوی دقیق
-
بازگو کردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ)(مص م .) روایت دوبارة مطلب .
-
واژههای همآوا
-
بازگوکردن
لغتنامه دهخدا
بازگوکردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تکرار کردن سخنی را. || بروی کسی آوردن گناهی راکه از آن خجل و پشیمان است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
اظهار کردن
فرهنگ واژههای سره
بازگو کردن
-
بیان کردن
فرهنگ واژههای سره
برشمردن، بازگو کردن
-
rememorate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازگو کردن
-
retold
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازگو کردن
-
recountment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازگو کردن
-
rewords
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازگو کردن، لغات متنی را عوض کردن، با واژه های دیگری بیان کردن
-
اعادة
دیکشنری عربی به فارسی
دوباره گفتن , تکرار کردن , دوباره انجام دادن , دوباره ساختن , تکرار , تجديد , باز گفتن , بازگو کردن , بازگو , باز انجام
-
بازگفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] bāzgoft بازگفتن؛ بازگو کردن؛ تکرار سخن.
-
واگفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] vāgoftan باز گفتن؛ دوباره گفتن؛ بازگو کردن.
-
برشمردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. شمارش کردن، شماره کردن، شمردن، حساب کردن ۲. بازگو کردن، بیان کردن، ذکر کردن، باز گفتن ۳. به حساب آوردن، قلمداد کردن، محسوب داشتن
-
واگفتن
فرهنگ فارسی معین
(گُ تَ) (مص م .) بازگو کردن ، دوباره گفتن .