کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازگشایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بازگشایی
معنی
(گُ) (حامص .) دوباره فعال شدن اداره ، مؤسسه و مانند آن .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
افتتاح، گشایش ≠ تعطیل، تعطیلی
فعل
بن گذشته: بازگشایی کرد
بن حال: بازگشایی کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازگشایی
واژگان مترادف و متضاد
افتتاح، گشایش ≠ تعطیل، تعطیلی
-
بازگشایی
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (حامص .) دوباره فعال شدن اداره ، مؤسسه و مانند آن .
-
جستوجو در متن
-
retroversion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازگشایی
-
واگشایی
واژگان مترادف و متضاد
افتتاح، بازگشایی، ≠ تعطیل
-
افتتاح
واژگان مترادف و متضاد
باز کردن، بازگشایی، گشادن، گشایش، وا کردن، واگشایی ≠ انسداد
-
bridge strike nominee
بازرس سانحۀ پل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فردی خبره که دارای مهارت کافی برای ارزیابی کارشناسانه و تأیید سلامت خط آهن روی پل ضربهدیده و بازگشایی مسیر است
-
بازگشادن
لغتنامه دهخدا
بازگشادن . [ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) گشادن . گشودن . مفتوح کردن . (ناظم الاطباء). باز کردن : هم آنگه در دژ گشادند بازبرهنه شد آن روی پوشیده راز. فردوسی .در قلعه بازگشادند و خود را در خدمت رکاب سلطان در خاک انداختند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 274).چون بازگشا...