کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازگردان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بازگردان
/bāzgardān/
معنی
بازگرداننده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازگردان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] bāzgardān بازگرداننده.
-
salvor
بازگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فردی که بازگردانی کند
-
بازگردان
لغتنامه دهخدا
بازگردان . [ گ َ ] (نف مرکب ) رجعت دهنده . (ناظم الاطباء). - بازگردان شدن ؛ واپس افتادن . در رنج افتادن از نکس بیماری . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
fertility restorer line, restorer line
رگۀ بازگردان باروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رگهای که ژنهای هستهای آن باروری را به رگههای نرعقیم میانیاختهای بازمیگرداند و با رگۀ آ برای تولید بذر دورگه تلاقی داده میشود متـ . رگۀ آر R-line
-
جستوجو در متن
-
R-line
رگۀ آر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ← رگۀ بازگردان باروری
-
رداع
لغتنامه دهخدا
رداع . [ رُ ] (ع مص ) بازگردان کردن بیماری . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بازگردان شدن بیماری . پس افتادن بیمار. (یادداشت مؤلف ). برگردان شدن بیماری . (از اقرب الموارد).
-
wreck master 2
مسئول کشتی شکسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فردی که صاحب کشتی شکسته یا بازگردان، مسئولیت مراقبت از کشتی شکسته و اموال آن را به او واگذار میکند
-
salvage lien
حقِّ ممتاز بازگردانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی حق ممتاز دریایی که برای بازگردان نسبت به کشتی یا کالاهای آن در روند بازگردانی تا زمان وصول مطالبات محفوظ است
-
A-line
رگۀ آ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رگهای با میانیاختۀ نرعقیم و بدون دگرههای بازگردان باروری که از آن در تولید بذر دورگه بهعنوان والد مادری استفاده میکنند
-
maintainer line
رگۀ نگهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رگهای که برای نگهداری و تکثیر رگۀ نرعقیم میانیاختهای به کار میرود و معمولاً میانیاختۀ طبیعی و دگرههای مغلوب در محل بازگردان باروری دارد
-
salvage award, salve award
پاداش بازگردانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مبلغی که بنا بر رأی دادگاه یا داور براساس قرارداد بازگردانی تعیین میشود و بابت بازگردانی اموالِ درمعرضخطر در دریا، به بازگردان پرداخت میشود متـ . هزینۀ بازگردانی salve charge,salvage charges
-
بازگرداندن
لغتنامه دهخدا
بازگرداندن . [ گ َ دَ ] (مص مرکب ) بازگشت دادن . ارجاع . برگرداندن . برگشت دادن . پس فرستادن : برو همچنان بازگردان شترمبادا کزو سیم خواهیم و دُر. فردوسی .مرا بازگردان که دور است راه نباید که یابد مرا خشم شاه . فردوسی .و بزرگان فرس رسولی بمنذر فرستادن...
-
نکس
لغتنامه دهخدا
نکس . [ ن ُ ] (ع مص ) با سر شدن بیماری . (تاج المصادر بیهقی ) (یادداشت مؤلف ). بازگشتن بیماری . عود کردن مرض . (غیاث اللغات ). بازگردان شدن بیماری . (از آنندراج ) (از منتهی الارب ). برگردان شدن بیماری . (از ناظم الاطباء). بازگشتن مرض بعد از نقاهت . ...