کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازکاویدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بازکاویدن
/bāzkāvidan/
معنی
کاویدن؛ کاوش کردن؛ جستجو کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازکاویدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] bāzkāvidan کاویدن؛ کاوش کردن؛ جستجو کردن.
-
بازکاویدن
لغتنامه دهخدا
بازکاویدن . [ دَ ] (مص مرکب ) پژوهش . جستجو. فحص . تفحص . واپژوهیدن . استفحاص . طلب کردن . پیجویی . پی جوری (در تداول عامه ). کاویدن . کاوش . بحث کردن . تفتیش کردن . تنقیر. استقراء. نَدش . نَجث . افتحاص . افتحاث . تَسَنﱡح . (منتهی الارب ) : اگر زهره ...
-
جستوجو در متن
-
واکاویدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) vākāvidan جستجو کردن؛ تفحص کردن؛ بازکاویدن.
-
اقتحاش
لغتنامه دهخدا
اقتحاش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازکاویدن تا چیزی را بدانی . (منتهی الارب ). بازکاویدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
استسناخ
لغتنامه دهخدا
استسناخ . [اِ ت ِ ] (ع مص ) بازکاویدن از چیزی . (منتهی الارب ).
-
کحص
لغتنامه دهخدا
کحص . [ ک َ ] (ع مص ) بازکاویدن از پای خود. (منتهی الارب ). فحص . (از اقرب الموارد). رجوع به فحص شود.
-
واکویدن
لغتنامه دهخدا
واکویدن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازکاویدن . کاوش کردن . تفحص نمودن . درکاویدن چیزی و تجسس و جستجوی چیزی . (ناظم الاطباء).
-
ملش
لغتنامه دهخدا
ملش . [ م َ ] (ع مص ) به دست بازکاویدن گویا چیزی می جوید کسی . (آنندراج ) (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
استنباء
لغتنامه دهخدا
استنباء. [ اِ تِم ْ ] (ع مص ) بازکاویدن . تفتیش کردن خبر را. (منتهی الارب ). خبر خواستن . (زوزنی ). خبر پرسیدن .
-
افتحاث
لغتنامه دهخدا
افتحاث . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازکاویدن از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تفتیش کردن از چیزی که نزد کسی است . || فحص و جستجو کردن . (از اقرب الموارد).
-
بازکاونده
لغتنامه دهخدا
بازکاونده . [ وَ دَ/ دِ ] (نف مرکب ) جوینده . تحقیق کننده . محقق . نَجِث . نَجّاث . (منتهی الارب ). و رجوع به بازکاویدن شود.
-
ندش
لغتنامه دهخدا
ندش . [ ن َ دَ / ن َ ] (ع مص ) بازکاویدن از چیزی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بحث کردن از چیزی . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (از المنجد). || پنبه زدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ندف . (اقرب الموارد) (از المنجد).
-
فحث
لغتنامه دهخدا
فحث . [ ف َ ](ع مص ) بازکاویدن از چیزی . (منتهی الارب ). در برخی از لهجه ها فحص است . (اقرب الموارد). در پارسی با بحث بشیوه ٔ اتباع به کار رود: بحث و فحث یا بحث و فحص .
-
اقتیار
لغتنامه دهخدا
اقتیار. [ اِ ] (ع مص ) گرد بریدن چیزی را. || محتاج گردیدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || بحث کردن و بازکاویدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به اقتوار شود.