کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازپرداختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بازپرداختن
/bāzpardāxtan/
معنی
۱. فارغ شدن از امری.
۲. (مصدر متعدی) کاری را پایان دادن.
۳. (مصدر متعدی) خالی کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
pay, refund, render
-
جستوجوی دقیق
-
بازپرداختن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] bāzpardāxtan ۱. فارغ شدن از امری.۲. (مصدر متعدی) کاری را پایان دادن.۳. (مصدر متعدی) خالی کردن.
-
بازپرداختن
لغتنامه دهخدا
بازپرداختن . [ پ َ ت َ ] (مص مرکب ) پایان دادن کاری . امری را به انجام رسانیدن . تمام کردن امری : باز پرداختن داستانی ، کلامی ؛ نقل کردن آن : چون که بانوی هند با بهرام بازپرداخت این فسانه تمام . نظامی .زآن نوحه گری چو بازپرداخت با زید عتاب گونه ای سا...
-
جستوجو در متن
-
quittances
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گشت و گذار، پاکی، رسید مفاصا، برائت، تبرئه، پاداش، بازپرداختن، جبران کردن
-
quittance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
quittance، پاکی، رسید مفاصا، برائت، تبرئه، پاداش، بازپرداختن، جبران کردن