کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازهشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بازهشتن
/bāzheštan/
معنی
واگذار کردن؛ فروگذاشتن؛ رها کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازهشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] bāzheštan واگذار کردن؛ فروگذاشتن؛ رها کردن.
-
بازهشتن
لغتنامه دهخدا
بازهشتن . [ هَِ / هََ ت َ ] (مص مرکب ) هشتن . گذاشتن . واگذار کردن : جهان را بدان بازهل کافریدوز او آمد این چرخ گردان پدید. فردوسی .سخنها دراز است و کاری درشت به یزدان کنون بازهشتیم پشت . فردوسی .بازهل این فرش کهن پوده راطرح کن این دامن آلوده را. نظا...