کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازرهانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازرهانیدن
لغتنامه دهخدا
بازرهانیدن . [رَ دَ ] (مص مرکب ) نجات دادن . رهانیدن : مگر کز بند غم بازم رهانی که مردن به مرا زین زندگانی . نظامی .و رجوع به رهانیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
وارهانیدن
لغتنامه دهخدا
وارهانیدن . [ رَ دَ ] (مص مرکب ) آزاد کردن . خلاص کردن . نجات دادن . بازرهانیدن . رها ساختن . خلاص بخشیدن . رجوع به وارهاندن شود.
-
وارهاندن
لغتنامه دهخدا
وارهاندن . [ رَ دَ ] (مص مرکب ) وارهانیدن . آزاد کردن . خلاص کردن . رها کردن . بازرهانیدن . نجات دادن . خلاص بخشیدن : بزن برق وار آتشی در جهان جهان را ز خود واره و وارهان . نظامی .کشد گرگ از یکی سو تا تواندز دیگر سو شبان تا وارهاند. نظامی .کز محنت خو...