کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازرنگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازرنگان
لغتنامه دهخدا
بازرنگان . [ رَ ] (اِخ ) نام سلسله ای از سلاطین محلی پارس در اواخر زمان حکومت اشکانیان و اوایل پیدایش ساسانیان . رجوع به بازرنگی شود.
-
بازرنگان
واژهنامه آزاد
بازرنگان . [ رَ ] (اِخ ) نام سلسله ای از سلاطین محلی پارس در اواخر زمان حکومت اشکانیان و اوایل پیدایش ساسانیان . رجوع به بازرنگی شود.
-
بازرنگان
واژهنامه آزاد
بازرنگان . [ رَ ] (اِخ ) نام سلسله ای از سلاطین محلی پارس در اواخر زمان حکومت اشکانیان و اوایل پیدایش ساسانیان . رجوع به بازرنگی شود.
-
جستوجو در متن
-
رام بهشت
لغتنامه دهخدا
رام بهشت . [ ب ِ هَِ ] (اِخ ) نام زن ساسان سرسلسله ٔ ساسانیان . وی دختر گوزهر بازرنگی امیر استخر از امرای «بازرنگان » یا «بازرنگیان » بوده است . رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2530 و سبک شناسی ج 1 ص 134 شود.
-
بازرنگی
لغتنامه دهخدا
بازرنگی . [ ] (ص نسبی )منسوب به سلسله ای از پادشاهان محلی فارس که در استخر سلطنت داشتند. زن ساسان ، جد اردشیر، موسوم به رام بهشت ، دختر یکی از همین پادشاهان بازرنگی بوده است . گوزهر (گوچیهر) بازرنگی (طبری : جوزهر) پادشاهان همین سلسله ، منصب دژبانی (ا...