کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازرسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بازرسی دامپزشکی گوشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← بازرسی دامپزشکی
-
port state control
بازرسی کشور صاحببندر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی بازرسی در بندر که هدف از آن حصول اطمینان از انطباق داشتن وضعیت و شرایط شناور با مقررات ملی و بینالمللی دریایی است
-
flag state control
بازرسی کشور صاحبپرچم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی بازرسی که هدف از آن حصول اطمینان از انطباق داشتن گواهی ثبت با پرچم است
-
جستوجو در متن
-
inspecting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی، بازرسی کردن، رسیدگی کردن، تفتیش کردن، سرکشی کردن
-
inspects
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی، بازرسی کردن، رسیدگی کردن، تفتیش کردن، سرکشی کردن
-
inspected
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی شده است، بازرسی کردن، رسیدگی کردن، تفتیش کردن، سرکشی کردن
-
inspect
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی، بازرسی کردن، رسیدگی کردن، تفتیش کردن، سرکشی کردن
-
checkups
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی ها، معاینه، معاینه عمومی، بازرسی کلی
-
checkup
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی، معاینه، معاینه عمومی، بازرسی کلی
-
inspections
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی ها، بازرسی، معاینه، تفتیش، بازدید، سرکشی، سان
-
inspectability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی
-
reassay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی
-
retest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی
-
vetture
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی
-
rebandaged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی شده