کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازدهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بازدهی
معنی
( ~.) (حامص . اِ.) 1 - توانایی نتیجه و محصول دادن . 2 - بازده (فیزیک ).
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
حاصل، راندمان
دیکشنری
restitution, surrender
-
جستوجوی دقیق
-
بازدهی
واژگان مترادف و متضاد
حاصل، راندمان
-
بازدهی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص . اِ.) 1 - توانایی نتیجه و محصول دادن . 2 - بازده (فیزیک ).
-
جستوجو در متن
-
efficiency
فرهنگ لغات علمی
بازدهی
-
regrooves
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازدهی می کند
-
inviability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازدهی
-
recompenser
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازدهی
-
actability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازدهی
-
reclaimableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازدهی
-
reweighs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازدهی می کند
-
reweigher
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازدهی بالاتر
-
خیر و فایده
فرهنگ گنجواژه
بازدهی، ثمر.
-
fluorescence quantum yield
فرهنگ لغات علمی
بازدهی کوانتومی فلئورسنس
-
transportation productivity
بهرهوری حملونقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نسبت بازدهی واحدهای حملونقل به هزینههای صرفشده
-
transportation demand management, TDM
مدیریت تقاضای حملونقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] راهبردهای بهکارگیری شیوههای کمهزینه در بالابردن بازدهی سامانۀ حملونقل