کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازدارندۀ همرَفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
convective inhabition, CIN
بازدارندۀ همرَفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] انرژی لازم برای انتقال شبهبیدرروِ بستههوا در راستای قائم از تراز اولیۀ آن به تراز همرفت آزاد
-
واژههای مشابه
-
بازدارنده
واژگان مترادف و متضاد
جلوگیر، عایق، مانع، محذور، جلوگیریکننده
-
بازدارنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) bāzdārande آنکه یا آنچه کسی را از امری باز میدارد.
-
بازدارنده
لغتنامه دهخدا
بازدارنده . [ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آنکه یا آنچه کسی را از امری باز دارد: نَهُوّ. مَنوع . (منتهی الارب ). مانع. (منتهی الارب ) (دهار). عَوق ؛ آنکه از خیر باز دارد. عائق . عاضِر. (منتهی الارب ). رادع . حاجب . واقِف . عاصِم . حابِس . حائل . عاکف . عا...
-
inhibitor
بازدارنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] مادهای که یک واکنش شیمیایی را متوقف میکند یا به تأخیر میاندازد
-
بازدارنده
واژهنامه آزاد
یعنی بدون اهمیت و به درد نخور
-
inhibitive primer
آستر بازدارنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] رنگهای آستری فلزی که به دلیل وجود رنگدانههای بازدارندۀ معدنی و بهندرت آلی در آنها با انحلالپذیری خود یا با انحلالپذیری محصولات ناشی از واکنش با حامل (vehicle) یا محصولات ناشی از تباهی حامل، خوردگی را متوقف میکنند
-
anodic inhibitor
بازدارندۀ آندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی بازدارندۀ خوردگی که در آن ماده یا ترکیبی از مواد شیمیایی با سازوکارهای مختلف فیزیکی یا شیمیایی یا فیزیکیشیمیایی سبب جلوگیری یا کاهش آهنگ واکنشهای آندی یا اکسایش میشود
-
acid inhibitor
بازدارندۀ اسیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی بازدارندۀ خوردگی غالباً از جنس مواد آلی حاوی نیتروژن و گوگرد و دارای بار قطبی که جذب سطح فلز میشود و از حملۀ اسید به سطح عریان فلز در هنگام پوستهزدایی (descaling) محافظت میکند
-
oxidation inhibitor
بازدارندۀ اُکسایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] مادهای که با افزوده شدن به مادهای دیگر، مقاومت آن ماده را در برابر حملات زیانبار محیطهای اکسنده افزایش میدهد
-
adsorption inhibitor
بازدارندۀ برجذبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی بازدارندۀ خوردگی اغلب از جنس ترکیبات آلی که برای متوقف کردن واکنشهای انحلال و کاهش، جذب سطح فلز میشود متـ . بازدارندۀ جذب سطحی
-
contact inhibitor
بازدارندۀ تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی بازدارندۀ خوردگی که از آن برای محافظت از محصولات فلزی در هنگام انتقال یا نگهداری موقت، استفاده میکنند
-
corrosion inhibitor
بازدارندۀ خوردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] مادهای با غلظتی خاص که به محیط خورنده اضافه میشود و از سرعت خوردگی میکاهد
-
passivation inhibitor
بازدارندۀ رویینش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی بازدارنده که با تشکیل پوسۀ (film) اکسیدی محافظ بر روی سطح فلز موجب کاهش خوردگی میشود