کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازدارندگی 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
inhibition
بازدارندگی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] کاهش سرعت یک واکنش کاتالیزشده (catalyzed reaction) با استفاده از مادۀ بازدارنده
-
واژههای مشابه
-
deterrence
بازدارندگی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] مهار نظامی دشمن با سلاحهای کشتار جمعی بهطوریکه حریف جرئت حمله به کشور مقابل را نداشته باشد
-
بازدارندگی آنزیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ← بازدارندگی زیمایه
-
allosteric inhibition
بازدارندگی دگرریختاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] کاهش فعالیت کاتالیزکنندگی (catalyzing activity) یک زیمایه/ آنزیم با اتصال یک عامل مؤثر در موضعی متفاوت با موضع فعال زیمایۀ دگرریختار/ آنزیم دگرریختار
-
extended deterrence
بازدارندگی گسترده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] تعهد یک اَبَرقدرت به دفاع از همپیمانانش در برابر حملۀ احتمالی دشمن
-
deterrence program
برنامههای بازدارندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] برنامههایی مبتنی بر منصرف کردن فرد از انجام رفتاری خاص بهویژه با ایجاد ترس از مجازات و وضع قوانین جزایی
-
interface corrosion inhibition
بازدارندگی خوردگی میانا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فرایند تعویق خوردگی که در آن برهمکنش شدیدی بین زیرلایۀ (substrate) درحالخوردهشدن و بازدارندۀ خوردگی رخ میدهد، در این فرایند بازدارندۀ خوردگی برحسب میزان پتانسیل زیرلایه جذب سطح میشود و بهعنـوان یک الکتروکاتالیزور مثبت یـا منفـی بر روی ...
-
interphase corrosion inhibition
بازدارندگی خوردگی میانفازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فرایند تشکیل یک لایۀ سهبعدی بین زیرلایۀ (substrate) درحالخوردهشدن و برقکاف که در آن لایۀ بازدارنده معمولاً از ترکیبات حلپذیر ضعیف مانند محصولات خوردگی اکسیدی یا واسطهها یا بازدارندهها به وجود میآید
-
enzyme inhibition
بازدارندگی زیمایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] جلوگیری از فعالیت زیمای متـ . بازدارندگی آنزیم
-
nuclear deterrence
بازدارندگی هستهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] مهار نظامی دشمن با استفاده از سلاحهای هستهای بهطوریکه حریف جرئت حمله به کشور مقابل را نداشته باشد