کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازتاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بازتاب
/bāztāb/
معنی
۱. درخشش.
۲. انعکاس.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پیامد، عکسالعمل، واتاب، واکنش
۲. انعکاس، پژواک، طنین
۳. پاسخ غیرارادی
۴. بازگشت
فعل
بن گذشته: بازتاب کرد
بن حال: بازتاب کن
دیکشنری
echo, image, reflection, repercussion, reverberation
-
جستوجوی دقیق
-
بازتاب
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیامد، عکسالعمل، واتاب، واکنش ۲. انعکاس، پژواک، طنین ۳. پاسخ غیرارادی ۴. بازگشت
-
بازتاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) bāztāb ۱. درخشش.۲. انعکاس.
-
بازتاب
فرهنگ فارسی معین
(اِمص .) 1 - برگشت ، انعکاس . 2 - مجازاً: اثری که از چیزی در دیگران یا در محیط پدیدار شود. 3 - پاسخ غیرارادی موجود زنده به محرک (روانشناسی ).
-
بازتاب
لغتنامه دهخدا
بازتاب . (اِ مرکب ) انعکاس . (لغات فرهنگستان ). جنبشی غیرارادی که بلافاصله در پی تحریک وارد بر یک عصب حسی پیدا میگردد. اینگونه حرکت بیشتر اوقات بصورت قبض و بسط عضلانی ظاهر میشود. مانند تنگ و فراخ شدن مردمک چشم زیر تأثیر روشنائی . رجوع شود به روانشنا...
-
واژههای مشابه
-
reflex arc
قوس بازتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مسیر کمانی انتقال پیام عصبی که با اتصال اندامهای گیرنده و کنشگر سبب شکلگیری بازتابهای عصبی میشود
-
angle of reflection 1
زاویۀ بازتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] زاویۀ بین امتداد انتشار موج بازتابیده از یک سطح و خط عمود بر آن
-
plane of reflection
صفحۀ بازتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] صفحهای هندسی که با امتداد پرتوِ بازتابیده از یک سطح و خط عمود بر آن مشخص میشود
-
reflection
بازتاب 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] بازگشت پرتو یا موج صوتی یا گرما در برخورد به سطح مشترک دو محیط
-
reflex
بازتاب 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فعالیتی خودکار یا غیرارادی که ازطریق مدارهای عصبی نسبتاً ساده روی دهد، بیآنکه لزوماً شعور در آن دخالت داشته باشد * مصوب فرهنگستان اول
-
acoustic reflection
بازتاب آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] برگشت موجی آکوستیکی در برخورد با مانع
-
primary reflection
بازتاب اولیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] انرژی یا موجِ لرزهای که تنها یک بار بازتاب شده است
-
swallowing reflex, palatal reflex, palatine reflex
بازتاب بلع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] بلعیدن غیرارادی مادۀ واردهشده به دهان بهمحض تحریک کام
-
diffuse reflection
بازتاب پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بازتاب نور یا صوت یا موجهای رادیویی از سطح بهنحویکه در جهتهای مختلف پراکنده شود
-
chewing reflex
بازتاب جویدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] انجام حرکات جویدن بهطور منظم و تکراری و عموماً غیرارادی که نشانهای آسیبشناختی در بزرگسالانی است که دچار آسیب مغزی شدهاند