کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازالت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بازالت
/bāzālt/
معنی
سنگ آتشفشانی دانهریز و تیرهرنگ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازالت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: basalte] (زمینشناسی) bāzālt سنگ آتشفشانی دانهریز و تیرهرنگ.
-
بازالت
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) یکی از سنگ های آذرین که دارای سختی نسبتاً زیاد است . رنگ آن سیاه و لبة بریدگی هایش کُند است . این سنگ در دستگاه شش وجهی و متبلور می شود.
-
بازالت
واژهنامه آزاد
سنگ محک.
-
جستوجو در متن
-
basaltoid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازالت
-
basaltic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازالت
-
basalts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازالت
-
basalt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازالت
-
basaltes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازالت
-
basaltine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازالت
-
hyaloclastite, aquagene tuff
نهشتۀ شیشهآواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نهشتهای توفمانند (tufflike) که از جریان یافتن بازالت در زیر آب و یخ و خرد شدن آن تشکیل میشود
-
دیاربکر
لغتنامه دهخدا
دیاربکر. [ ب َ / رِ ب َ ] (اِخ ) نامی است که بر آمد = أمد [ م ِ] قدیم اطلاق گردد و از جهت اینکه دیوار و ساختمانهای شهر از سنگ بازالت سیاهرنگ ساخته شده ترکها آن را «قره آمد» خوانند. دیاربکر ناحیه ای است در قسمت شمالی الجیره (بین النهرین ) (در جنوب تر...
-
زمین
لغتنامه دهخدا
زمین . [ زَ ] (اِخ ) سیاره ای که ما در آن منزل داریم واز آن نشو و نما می کنیم ... در مدت 24 ساعت یکدفعه بر دور خود می گردد و در مدت 365 روز و شش ساعت و چند دقیقه بر دور شمس گردش می کند و بی نهایت کوچکتر است از شمس . و تقسیم می کنند سطح زمین را بواسطه...
-
ایران
لغتنامه دهخدا
ایران . (اِخ ) پهلوی ، «اِران » . به کشور ایران در عهد ساسانی «اران شتر» میگفتند. در عصر هخامنشی ایی ریا نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز بصور «ایرون »، «ایرو» و «ایر» بخود اطلاق کرده اند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). کلمات آریا، آ...